سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام هادی (علیه السلام)


امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی(ع) است



ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد
بشارت ای محبان، امام هادی آمد
کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا
که روح عشق و ایمان امام هادی آمد



ولادت دهمین گلبرگ آسمانی، آیینه‏ی عصمت، هادی امّت، اسوه‏ ی مجد و شرافت،
ناخدای کشتی هدایت، حضرت امام هادی (ع) بر پیروان ولایت خجسته باد.



کلمات کلیدی : امام هادی (علیه السلام) امام نقی ( علیه السلام)

نهضت همگانی انتخاب نام «هادی» برای نوزادان پسر

در پی اهانت به ساحت مقدس امام هادی (علیه السلام)، دکتر رجبی دوانی پیشنهاد کرد؛


نهضت همگانی انتخاب نام «هادی» برای نوزادان پسر

 بسم الله الرحمن الرحیم

در پی اهانت به ساحت مقدس امام هادی (علیه السلام)، دکتر رجبی دوانی پیشنهاد کرد؛


نهضت همگانی انتخاب نام «هادی» برای نوزادان پسر

 
نزدیک به یک سال است که موج اهانتهای بی شرمانه برخی از معاندین اهل بیت (علیهم السلام) در برخی وبلاگ ها و سایت ها به امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (علیه السلام) شکل هدفمندی به خود گرفت و با مانور دادن تمسخر نام «نقی» به گستاخی های خود هر روز شکل تازه ای دادند. تا اینکه در اقدامی بی شرمانه، شاهین نجفی؛ خواننده غرب نشین در یک کلیپ تصویری به همه این اهانتهای پراکنده اما هدفمند شکلی جامع داد و با اهانت به مقدسات شیعه و بخصوص حضرت امام هادی (علیه السلام) پروژه توهین به این امام معصوم را کامل کرد. این اقدام نابخردانه گرچه با محکومیتها و واکنش هایی روبه رو شد، اما یک سوال در ذهن ایجاد کرد که چرا امام هادی (علیه السلام) برای این پروژه انتخاب شد؟
دکتر محمد حسین رجبی دوانی؛ نویسنده، پژوهشگر و تاریخ نگار و عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (علیه السلام) در گفت و گوی پیش رو به این پرسش پاسخ گفته است.

1. شما در یک سخنرانی در مشهد علت اهانتهای مکرر به امام هادی (علیه السلام) در یک سال اخیر را زیارت جامعه کبیره آن حضرت عنوان کردید. چه دلیلی برای این ادعا دارید؟
در ارتباط با جسارتی که به ساحت امام هادی (علیه السلام) اتفاق افتاده، با یک بررسی به عمل آمده به این نتیجه رسیدم که عمله های این حرکت، عده ای از مفسدان گریخته به غرب هستند که فضای پاک ایران برای افکار پلید و هواهای شیطانی آنها مناسب نبود. اینها در حد و اندازه ای نیستند که مورد توجه قرار بگیرند. در طول تاریخ این گونه افراد که برای مطرح کردن خود دست به چنین اقدامهای توهین آمیزی زده اند، تا به زعم خود بتوانند اسمی در میان اسمها پیدا کنند، وجود داشته اند.
به عقیده من دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) که در جریان سلفی و وهابی جای گرفته اند، از هر آنچه که موجب شود اعتقاد به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) در بین مردم ریشه دار تر شود و آنها را نسبت به ائمه معصومین معتقد تر بگرداند، واهمه دارد.


2. چرا در بین ائمه هدی به امام هادی (علیه السلام) این اندازه اهانت می شود. کما اینکه در چند سال پیش حرم و بارگاه منور آن امام معصوم و فرزند بزرگوار ایشان در یک عملیات تروریستی مورد حمله قرار گرفت و تخریب شد؟
امام هادی (علیه السلام) بیشترین ایام دوران امامت خود را در زندان و پادگان نظامی سپری کردند و ارتباط آن حضرت با دنیای آزاد بسیار محدود بوده است و برهمین اساس، ایشان با بیان زیارت «جامعه کبیره» به طرح تمام آنچه سالهای سال شیعه و ائمه معصومین برای آن رنجهای فراوان کشیدند، پرداختند. چون هیچ امامی مانند امام هادی فرصت و موقعیت بیان جایگاه امام را طرحی جامع مثل «جامعه کبیره» پیدا نکرد. بنابراین طبیعی است که دشمنان ولایت نسبت به این امام مظلوم ما کینه پیدا کنند و بخواهند این کینه را به شکلی بروز بدهند.
سردمداران وهابیت خود به این نتیجه رسیده اند که مردم به شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی وهابیت رغبتی نشان نمی دهند و آنها نتیجه معکوس از این شبکه ها دریافت کرده اند. بنابراین از طریق دیگری وارد شدند و خواسته اند تا حرمتها شکسته شود و احساسات مردم ما نسبت به ائمه جریحه دار شود.


3ـ به نظر شما چه افراد یا جریانی پشت این توهین ها قرارگرفته اند؟
من پشت این قضیه دستهای پلید و ناپاک دشمنان اسلام در آمریکا و اروپا و صهیونیزم را می بینم. شما حمایت شبکه صدای آمریکا و بی بی سی از این خواننده هتاک را ببینید، خود این نشان می دهد چه جریان و افرادی پشت سر این خواننده ایستاده اند. رژیم صهیونیستی به راحتی به این خواننده هتاک قول پناهندگی می دهد، من یقین دارم که سردمداران غربی به همراه جریان سلفی پشت این حرکتهای توهین آمیز و هتاکانه، قرار دارند.


4ـ انگیزه این توهین ها صرفا اعتقادی است؟
علاوه برانگیزه های اعتقادی، انگیزه های سیاسی هم وجود دارد.


5ـ چه انگیزه ای؟
به عقیده من، تشدید این توهین ها در یک سال اخیر فقط برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی است. افزایش این اهانتها آن هم در آستانه مذاکرات هسته ای ایران به این دلیل است تا بدین وسیله دولت ایران را تحت فشار قرار دهند که اگر بخواهند حکم شرعی این فرد هتاک را صادر کنند، به معرکه گیری بپردازند که چنین مجازاتی با حقوق بشر منافات دارد و اگر مسؤولان هم موضع گیری نکنند، ازسوی مردم مورد مواخذه قرار می گیرند که چرا در برابر اهانت به امام معصوم سکوت کرده اید؟
متأسفانه برخی از افرادی که در دانشگاه تهران از این خواننده شیطانی حمایت کردند هم می دانستند که با واکنش مواجه خواهند شد، اما برای مطرح شدن نامشان بر سر زبانها، دست به این اقدام زدند. این گروه ها از هر اتفاق و سوژه ای برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی استفاده می کنند. با این همه من معتقدم مسؤولان ما نباید در مقابل هتاکی به مقدسات و ارزشهای دینی ما و ساحت قدسی امامت، ملاحظات خاصی داشته باشند و باید وظیفه شرعی خود را انجام دهند.
پیشنهاد من این است حال که ما به آن خواننده شیطانی دسترسی نداریم، با افرادی که در قالب یک تشکل دانشجویی به حمایت از آن فرد برخاسته اند، با قاطعیت برخورد شود؛ این گونه تشکل های مشکوک باید منحل و دانشجویان خاطی از محیط دانشگاه اخراج شوند.


6ـ «جامعه کبیره» که به اعتقاد شما دلیل همه این سم پاشی ها و توهین ها به ساحت امام هادی (علیه السلام) است، چه ویژگی های محتوایی دارد؟
امام هادی (علیه السلام) در زمانی این عبارات و مفاهیم عالیه را برزبان راندند که مردم تا اندازه ای نسبت به ائمه معصومین (علیهم السلام) آشنایی پیداکردند و به جایگاه رفیع آنان در هدایت بشریت علم پیدا کردند و اینکه امامان پیشین این مفاهیم را به این صراحت بیان نکردند، دلیل بر (نعوذبالله) غفلت آنان نیست، بلکه شرایط زمانی و رشد عقلی مردم دوره امامت امام هادی (علیه السلام) اقتضای درک این مفاهیم را داشت، در حالی که در دوره های پیشین ظرفیت برای فهم این مطالب فراهم نبوده است، بنابراین امام هادی (علیه السلام) نیز از این فرصت بهره بردند و چنین معارفی را تبیین کردند.
امام علی النقی (علیه السلام) در زیارت«جامعه کبیره» با استناد به آیات قرآن کریم، تعالیم نبوی و احادیث امامان پیشین برهانهایی را اقامه می کنند که برای اهل خرد و جویندگان راه کمال بسیار مطلوب است، چون می توانند از راه درک این مفاهیم به ذات مقدس الهی و رسالت نبوی و معاد، ایمان کامل پیدا کنند و آن را راسخ نمایند.
امام هادی (علیه السلام) دراین زیارت، رسیدن به حق را در تمسک به اهل بیت تبیین فرموده و به خوبی جایگاه بزرگ و بی بدیل ائمه هدی را درجهان آفرینش به عنوان واسطه فیض الهی برای مردم روشن می سازند و بصراحت اعلام می دارند که به واسطه ائمه (علیه السلام) است که خداوند به خوبی شناخته و عبادت می شود. به واسطه وجود امامان معصوم است که نظام آفرینش سر پا ایستاده است و آسمان بر زمین فرود نمی آید. نزول برکات بر زندگی مردم را به دلیل وجود امام عنوان می کنند و به واسطه اعتقاد به امامت آنان، گنهکاران نجات می یابند و دشمنان اهل بیت به شقاوت می رسند. ما این اعتقاد را داریم که اگر لحظه ای زمین از حجت الهی خالی شود، نظام آفرینش بهم خواهد می خورد و چیزی باقی نخواهد ماند؛ امام (علیه السلام) این معارف را به خوبی و بصراحت بیان می کنند. با وجود چنین صراحتی در بیان حقیقت امام و امامت در زیارت جامعه کبیره که امام هادی (علیه السلام) در سخت ترین شرایط زیستی و دوری از شیعیان و پیروان خویش آن را با صراحت بیان می کنند، نباید تعجب کرد که این جماعت سلفی و دشمن اهل بیت (علیهم السلام) به این امام عزیز چنین هتاکی کنند و یا پشت سر افرادی پنهان شوند و آنان را برای نانی و نامی به این حرکت وفعل تحریک کنند.


7ـ «شیعه» زیارت جامعه کبیره را مرامنامه شیعه دوازده امامی می داند. اما پیش از این برخی زیارت جامعه کبیره را ساختگی و مرامنامه شیعیان غالی دانسته است. شما چه پاسخی برای رد براین شبهه دارید؟
امام هادی (علیه السلام) برای اینکه شیعیان با خواندن این عبارات و جایگاه آنان در نظام آفرینش به غلو گرفتار نشوند، راهکاری را ارایه کردند. راهکار امام این است که پیش از این زیارت باید خداوند را تسبیح و تقدیس کرد، چون این بزرگواران باهمه عظمتی که در نظام آفرینش دارند، افتخارشان این است که بنده خدا و تسبیح گوی ذات اقدس الهی هستند.
اما برخی برای مطرح کردن خود، علاوه بر پناه بردن به دامن دشمنان اسلام به منجلابی فرو رفته اند که بیرون آمدن از آن به سختی متصور است. به هر حال اگر هر انسانی به اهل بیت اندک معرفتی بیابد، فرمایشات پیامبر درباره ائمه را بفهمد و نسبت به سیره آن بزرگواران اندک شناختی داشته باشد، حتی از برخورد مخالفان و کسانی که اعتقادی به ولایت آنان ندارند، اما اندک انصافی داشته اند، می توانند به جایگاه عظیم اهل بیت پی ببرند.
«زیارت جامعه» برخاسته از عصمت اهل بیت است و در آن جز حق چیزی بیان نشده است. اگر به درستی به مفاهیم زیارت جامعه کبیره توجه کنیم، نه تنها به غلو نخواهیم رسید، بلکه بهتر و عمیقتر به ذات مقدس الهی ایمان پیدا می کنیم و افتخار این را خواهیم داشت در کنار امامی که چنین تبیینی از امامت کرده، خود را بنده خدا بدانیم. در واقع امام هادی (علیه السلام) قرنها پیش در خود این زیارتنامه، پاسخ دشمنان و مدعیان غلو را داده اند. منتهی انسانی که به درجه ای از انحطاط رسیده که از هر چیزی برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کند، چنان در جهل خود گرفتار است که از هر شبهه ای برای ایجاد تردید در اعتقادات مردم بهره می برد تا از این طریق پشتوانه نظام که اعتقادات مذهبی مردم است، سست شود و اربابان غربی آنها به اهداف خود در ایجاد رخنه در پایه های نظام که در ثلث قرن موفق نشده بودند، برسند.


8ـ متاسفانه در توهین هایی هم که در شبکه های اجتماعی به این امام همام و بعضا عقاید شیعه می شود،همین افراد شبهه هایی را مطرح می کنند و از توهین اخیر خواننده مرتد به امام دهم شیعیان ابراز خوشحالی می کنند که جلو خرافه پرستی در شیعه ایستاده است. آیا محتوای این زیارت نامه ارتباطی با گرایشات خرافی دارد و اصلا تشابهی بین خرافه و محتوای این زیارت‌نامه می توان دید؟
اگر جامعه کبیره حاوی اندک خرافه ای بود، هرگز مورد توجه متولیان امر دین قرار نمی گرفت و چنین شرح هایی برآن نوشته نمی شد. وقتی علما و اندیشمندان ما که خود صاحب تالیفات فراوانی هستند، به نوشتن شرح بر این دعا افتخار می کنند، نشان دهنده این است که این دعا نه تنها رگه هایی از خرافه را در خود ندارد، بلکه بالاترین معارف درباره ولایت با تعابیری زیبا در این دعا بیان شده است.
اگربندگان خدا بندگی ذات مقدس الهی را به جای آورند، تجلیات خداوند را در وجود خویش پیدا کنند، به درجه خلیفة اللهی می رسند؛ بنابراین بیان این تعابیر برای خلیفه خدا بر روی زمین نه تنها غلو و گزاف نیست، بلکه عین حقیقت است، منتهی درک این معانی و مفاهیم معرفت می خواهد. شخص باید جویای حق و حقیقت باشد، چون بدین وسیله هم به ذات مقدس الهی نزدیک می شوند و هم حضرات معصومین را به خوبی خواهد شناخت.


9ـ موضوع دیگری که در حاشیه پرداختن به موضوع می خواهم مطرح کنم. بحث توهین به نام امامان شیعه است، مثل همین ماجرای آلبوم اخیرشاهین نجفی. شما فکر نمی کنید در ارتباط با اهانت به نامهای مقدس ائمه معصومین مقصر خود ما ازداخل همین کشور هستیم؟
چطور؟


10ـ مثلا نوع نگاه رسانه ملی به افرادی با نامهای معصومین و یا کمرنگ شدن نامگذاری فرزندان به نام اهل بیت (علیه السلام) حتی در بین خانواده های مذهبی؟
برخی از افراد به سبب نداشتن عمق معنی برخی از صفات و اسامی اهل بیت (علیه السلام) این گونه می پندارند که برخی از صفات و القاب ایشان پسندیده جامعه ما نیست. مثلا «نقی» به معنای پاکیزه و برگزیده است و خواننده هتاک با جهلی که بر او حاکم است، به زعم خود خواسته تا ازاین لقب برای به سخره گرفتن مقدسات اسلام استفاده کند. در مورد رسانه ملی و برخی فیلمها من هم قبول دارم که گاهی اسامی مقدس برای افرادی بکار برده شده که نقشی مضحک و یا نقش درجه چندم در یک نمایش و یا فیلم دارند که بی گمان در کمرنگ شدن احترام به نامهای مقدس بی تاثیر نیست. ما درتاریخ داریم که مردم خراسان هنگامی که یحیی بن زید را در آن سرزمین به شهادت رساندند، برای نشان دادن علاقه خود به اهل بیت نام همگی را «یحیی» گذاشتند، حال آنکه اکثر مردم خراسان در آن زمان اهل تسنن بودند.
من پیشنهاد می کنم مردم امسال یک نهضت مذهبی همگانی راه اندازی کنند و نام مبارک امام هادی را به عنوان نام سال انتخاب و برای پاسخ دادن به این اهانت، نام مبارک امام علی النقی (علیه السلام)؛ «هادی» و «نقی» را بر فرزندان پسری که امسال به دنیا می آیند، بگذارند تا به همه هتاکان و معاندین اهل بیت (علیه السلام) اعلام کنند که ائمه معصومین همگی برای ما «نور واحد» هستند و افتخار ما این است که خود را پیرو آنان بدانیم.

منبع: قدس آنلاین



کلمات کلیدی :

نقی زیباترین نام جهان است

"نقی" زیباترین نام جهان است

نقی زیباترین نام جهان است

احمق ها نفهمیدند با توهین به انقلاب اسلامی و رهبر گرانقدرش - در کنار توهین به امام هادی و امام زمان علیه السلام – مهر تاییدی زدند بر صراط مستقیم این انقلاب و این رهبر .

متوکل چون فتح بن خاقان را به وزارت منصوب کرد ، امر نمود که همه بزرگان در رکاب او و فتح بن خاقان پیاده راه روند . راوی می گوید : حضرت هادی علیه السلام را دیدم که در آن هوای گرم پیاده می رود . به ایشان گفتم : نباید شما را به چنین کاری وا دارند . حضرت فرمودند : اینها قصدشان از این کار استخفاف من است ؛ ولی نمیدانند که من از ناقه صالح کمتر نیستم . راوی گوید : این جمله را نزد بزرگی گفتم . او گفت : متوکل بیش از سه روز زنده نیست ؛ زیرا خداوند درباره قوم صالح می فرماید "چون ناقه را پی کردند ، بیش از سه روز زندگی نکردند ."

 سه روز تمام نشده بود که منتصر عباسی (پسر متوکل) با چند نفر از غلامان خود وارد جلسه متوکل شدند و فتح بن خاقان را با متوکل پاره پاره کردند .

 

منبع : جلاء العیون شبر ج3ص122 نقل از سید بن طاووس در المهج – بحارالانوار ج11ص113(چاپ سنگی) .

به نقل از کتاب زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام آیت الله مظاهری .

 

      یک جان که بیشتر نداریم ؛ این هم نذر امام هادی...(آقا جان بپذیر)

 


به بچه خفاشی که به ساحت امامان مظلوم شیعه اهانت کرد و به بچه های سرراهی "بالاترین" که کارگردانان این بازی اند.

 بسم رب النور

بسم رب العشق

بسم رب الهادی المهدی

آن که شعر و هرچه موسیقی ست

نذر درگاهش

آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند

بسم رب العشق

آن که حافظ ها و سعدی ها

عشق او و آل او را بر زبان دارند

بسم رب الهادی المهدی

صاحب عصری که عالم وامدار اوست

گرچه دجالان بدآهنگ

گرچه شیطان های بد ترکیب

داردار و واق واق خویش را آواز می گویند

این نه موسیقی ست

این نه شعر و نه ترانه

این همه فحش است

این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست

بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب

کارگردان

استخوانی پرت خواهد کرد

پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو

آن دَل هرجایی یابو

 

مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است

مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر

مزد این چندین دهان بی چاک

استخوانی

مزد این مزدورهای مست عیاشش

فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند

جایزه در راستای  فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر

 جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند

پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش

 

مرتدند اینان نه یک تن شان

مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر

با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل

با همان  مسئول کلاشش

مرتد دوم

کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ

مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...

مانده آن سو مادری چشم انتظار راه

مادری شرمنده ی  شاهین...

                           نه ،  خفاشش!

 

 

بعد نوشت :

یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ?صف/8?

 



کلمات کلیدی : نقی زیباترین نام جهان است

شناخت مختصرى از زندگانى امام هادى علیه السلام (2)

شناخت مختصرى از زندگانى امام هادى علیه السلام (2)

امام نقی (ع)

امام در زندان متوکل
متوکل کینه عجیبى از امام در دل داشت و همواره در صدد آزار و اذیب آن حضرت بود و با آنکه امام در سامرّأ در حقیقت همانند یک زندانى به سر مى‏برد، با این حال پس از احضار امام از مدینه به سامرّأ دستور داد مدتى حضرت را زندانى کنند.
«صقر بن ابى دلف» مى‏گوید: هنگامى که امام هادى - علیه السلام - را به سامرّأ آوردند، رفتم تا از حال او جویا شوم. «زرّافى» دربان متوکل مرا دید و دستور داد وارد شوم. وارد شدم. پرسید: براى چه کار آمده‏اى؟
گفتم: خیر است.
گفت: بنشین! نشستم، ولى هراسان شدم و سخت در اندیشه فرو رفتم و با خود گفتم: اشتباه کردم (که به چنین کار خطرناکى اقدام کردم و براى دیدار امام آمدم).
«زرافى» کار مردم را انجام داد و آنها را مرخص کرد و چون خلوت شد، گفت چه کار دارى و براى چه آمده‏اى؟
گفتم: براى کار خیرى.
گفت: گویا آمده‏اى حال مولاى خود خبر بگیرى، گفتم: مولاى من کیست؟ مولاى من خلیفه است!
گفت: ساکت شو، مولاى تو بر حق است، نترس که من نیز بر اعتقاد تو هستم و او را امام مى‏دانم.
من خدا را سپاس گفتم. آنگاه گفت: آیا مى‏خواهى او را ببینى؟ گفتم: آرى.
گفت: قدرى بنشین تا پستچتى (نامه رسان) بیرون رود. چون وى بیرون رفت، با اشاره به من، به غلامش گفت: این را به اتاقى که آن علوى در آن زندانى است، ببر و نزد او واگذار و برگرد.
چون به خدمت امام رسیدم، حضرت را دیدم روى حصیرى نشسته و در برابرش قبر حفر شده‏اى قرار دارد، سلام کردم. فرمود: بنشین! نشستم! پرسید: براى چه آمده‏اى؟
عرض کردم: آمده‏ام از حال شما خبرى بگیرم. در این هنگام بر قبر نظر کردم و گریستم. فرمود: گریان مباش که در این گرفتارى آسیبى به من نمى‏رسد.
من خدا را سپاس گفتم. آنگاه از معناى حدیثى پرسیدم، امام جواب گفت، و پس از جواب، فرمود: مرا واگذار و بیرون رو که بر تو ایمن نیستم و بیم آن است که آزارى به تو برسانند (29).
این حادثه از یک سو خشونت و شدت عمل متوکل را در مورد امام هادى مى‏رساند و از سوى دیگر بیانگر میزان نفوذ امام در میان درباریان و مأموران ویژه خلیفه است.
متوکل در آخرین روزهاى عمرش به پیشکار خود، «سعید بن حاجب»، دستور داد امام را به قتل برساند، ولى حضرت فرمود: بیش از دو روز نمى‏گذرد که متوکل کشته مى‏شود، و همین جور هم شد! (30)

جنایات و سختگیریهاى متوکل در مورد شیعیان
متوکل یکى از جنایتکارترین خلفاى عباسى بود. او در دشمن با امیر مؤمنان - علیه السلام - و خاندان و شیعیان او دلى پر کینه داشت و دوران حکومت او براى شیعیان و علویان یکى از سیاهترین دورانهابشمار مى‏رود. از آنجا که همه جنایات او را نمى‏توان در این بحث فشرده بیان کرد، ناگزیر به برخى از جنایات او نمونه وار اشاره مى‏کنیم:
1 - در حکومت او گروهى از علویان زندانى یا تحت تعقیب و متوارى شدند که از آن جمله مى‏توان از «محمد بن صالح» (از نوادگان امام مجتبى - علیه السلام -) و «محمد بن جعفر» (یکى از مبلغان حسن بن زید که در طبرستان قیام کرده بود) نام برد (31).
2 - او در سال 236 قمرى دستور داد آرامگاه سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین - علیه السلام - و بناهاى اطراف آن ویران و زمین پیرامون آن کشت شود و نیز در اطراف آن پاسگاههایى بر قرار ساخت تا زا زیارت آن حضرت جلوگیرى کند. گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین - علیه السلام - نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصى بنام «دیزج» انجام داد که یهودى الأصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن على ممنوع است و اگر کسى به زیارت او برود، مجازات خواهد شد (32). او مى‏ترسید قبر امام حسین - علیه السلام - پایگاهى بر ضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهید بزرگوار الهام بخش حرکت و قیام مردم در برابر ستمهاى دربار خلافت شود. اما شیعیان و دوستداران سرور شهیدان در هیچ شرائطى از زیارت آن تربت پاک باز نایستادند و زائران، انواع صدمه‏ها و شکنجه‏ها را تحمل مى‏کردند و باز به زیارت مى‏رفتند. پس از قتل متوکل دوباره شیعیان با همکارى علویان قبر آن حضرت را باز سازى کردند (33).
خراب کردن قبر امام حسین - علیه السلام - مسلمانان را بشدت خشمگین ساخت، به طورى که مردم «بغداد» شعارهایى بر ضد متوکل بر در و دیوارها و مساجد مى‏نوشتند و شعراى مبارز و متعهد، با سرودن اشعارى، او را «هجو» مى‏کردند. از جمله آن سروده‏ها، شعرى است که ترجمه آن به قرار زیر است:
«به خدا قسم اگر بنى امیه، فرزند دختر پیامبرشان را به ستم کشتند، اینک کسانى که از دودمان پدر او هستند (بنى عباس) جنایتى مانند جنایت بنى امیه مرتکب شده‏اند. این قبر حسین است که به جان خودم سوگند (توسط عباسیان) ویران شده است. بنى عباس متأسفند که در قتل حسین - علیه السلام - شرکت نداشته‏اند! و اینک با تجاوز به تربت حسین و ویران کردن قبر او، به جان استخوانهاى او افتاده‏اند!» (34).
3 - او در زمان خلافت خود بزرگانى از مردم مسلمان و معتقد به اهل بیت را به شهادت رسانید که از جمله آنان «ابن سکّیت»، یار با وفاى امام جواد و امام هادى و شاعر و ادیب نام آور شیعى، بود که متوکل به جرم دوستى على - علیه السلام - او را به قتل رسانید (35) روزى متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟
ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بى موردسخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام على - علیه السلام - در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است!»
متوکل که مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بیرون کشیدند! (36)
4 - «خطیب بغدادى» درباره شکنجه و آزار طرفداران خاندان رسالت از سوى متوکل مى‏نویسد: متوکل عباسى «نصر بن على جهضمى» را به علت حدیثى که درباره منقبت و فضیلت على - علیه السلام - و حضرت فاطمه - علیها السلام - و امام حسن و امام حسین - علیهما السلام - نقل کرده بود «هزار» تازیانه زد و دست از او برنداشت تا آنکه شهادت دادند او از اهل سنت است! (37)
5 - او به شعراى مزدور و خود فروخته‏اى همچون «مروان بن ابى الجنوب» مبالغ هنگفتى صله مى‏داد تا درباره مشروعیت حکومت بنى عباس و هجو بنى هاشم شعر بسرایند (38).
6 - او زمانى که به ایجاد ارتشى نوین موسوم به «شاکریه» دست زد، افرادى را از مناطقى که در بینش ضد علوى مشهور بودند، بویژه از سوریه، الجزیره، جبل، حجاز و عنبا استخدام کرد(39)
7 - اوبه حاکم مصر دستور داد تا طالبیان را به عراق تبعید کند، حاکم مصر نیز چنین کرد. آنگاه در سال 236 آنان را به مدینه منتقل کرد (40).
8 - او شیعیان را از دستگاه دولت اخراج مى‏کرد و موقعیت آنان را در اذهان عمومى خدشه دار مى‏ساخت. به عنوان نمونه، مى‏توان از برکنارى «اسحاق بن ابراهیم» یاد کرد که متوکل او را به جرم شیعه بودن از حکمرانى «سامرّأ» و «سیروان» در استان «جبل» برکنار کرد. افراد دیگرى نیز به همین علت موقعیتهاى خود را از دست دادند (41).
متوکل با اِعمال این شیوه‏ها، از بروز هر گونه حرکتى از ناحیه شیعیان بر ضد رژیم خود جلوگیرى کرد، لکن موفق نشد فعالیتهاى پنهانى آنان را خاتمه بخشد و چنانکه قبلاً گفتیم، گزارشهاى تاریخى، حاکى از آن است که امام هادى - علیه السلام - ارتباطهاى خود را با پیروانش در نهان ادامه مى‏داد.

فشارهاى اقتصادى بر شیعیان
متوکل به منظور تضعیف جبهه تشیع و نابود ساختن نیروهاى مبارز شیعه، آنان را شدیداً در فشار اقتصادى قرار داده بود، به طورى که تا این حد فشار اقتصادى بر شیعیان تا آن تاریخ بى سابقه بود.
البته مى‏دانیم که شیعه پس از رحلت پیامبر، همواره از نظر اقتصادى در فشار و مضیقه قرار داشت. در این زمینه، علاوه بر گرفتن «فدک» از فاطمه زهرا - سلام الله علیها که انگیزه سیاسى داشت و هدف از آن تضعیف بنیه اقتصادى جناح امیر مؤمنان - علیه السلام - و بنى هاشم بود، نمونه‏هاى فراوانى در تاریخ اسلام به چشم مى‏خورد که یکى از آنهاروش معاویه با شیعیان، بویژه بنى هاشم، بود. یکى از تاکتیکهایى که معاویه به منظور اخذ بیعت از حسین بن على - علیه السلام - براى ولیعهدى یزید به آن متوسل شد، خوددارى وى از پرداخت هرگونه عطیه به بنى هاشم از بیت المال در جریان سفر به مدینه بود تا بدین وسیله امام را زیر فشار گذاشته وادار به بیعت کند (42).
نمونه دیگر، فشار اقتصادى «ابو جعفر منصور دوانیقى» (دومین خلیفه عباسى) بود. منصور برنامه سیاه تحمیل گرسنگى و فلج سازى اقتصادى را در سطح وسیع و گسترده‏اى به اجرا مى‏گذاشت و هدف او این بود که مردم، نیازمند و گرسنه و متکى به او باشند و در نتیجه همیشه در فکر سیر کردن شکم خود بوده مجال اندیشه در مسائل بزرگ اجتماعى را نداشته باشند. او روزى در حضور جمعى از خواص درباریان خویش با لحن زننده‏اى انگیزه خود را از گرسنه نگهداشتن مردم چنین بیان کرد: عرب‏هاى بادیه نشین در ضرب المثل خود، خوب گفته‏اند که: «سگ خود را گرسنه نگهدار تا به طمع نان دنبال تو بیاید»(43)! این سخن ضمناً مى‏رساند که امت اسلام در چشم بنى عباس، تا چه حد بى ارزش بوده‏اند؟!.
در این فشار اقتصادى سهم شیعیان و علویان بیش از همه بود زیرا آنان همیشه پیشگام و پیشاهنگ مبارزه با خلفاى ستمگر بودند.
دوران خلافت هارون نیز از این برنامه کلى مستثنا نبود، زیرا او با قبضه بیت المال مسلمانان و صرف آن در راه هوسرانیها و بوالهوسیها و تجمل پرستیهاى خود و اطرافیانش، شیعیان را از حقوق مشروع خود محروم کرده بود و از این راه نیروهاى آنان را تضعیف مى‏کرد. بنابراین شیعیان با این گونه فشارها آشنا بودند، اما چنانکه اشاره شد فشار اقتصادى زمان متوکل ابعاد گسترده‏تر و وحشتناکترى داشت که ذیلاً برخى از آنها را یاد آورى مى‏کنیم:
1 - او از نظر اقتصادى به قدرى بر شیعیان سخت گرفت که مى‏گویند: در آن زمان گروهى از بانوان علوى در مدینه حتى یک دست لباس درست نداشتند که در آن نماز بگزارند و فقط یک پیراهن مندرس بر ایشان مانده بود که به هنگام نماز به نوبت از آن استفاده مى‏کردند و نیز با چرخ ریسى روزگار مى‏گذراندند، و پیوسته در چنین سختى و تنگدستى بودند تا متوکل به هلاکت رسید (44).
2 - متوکل «عمر بن فرج رُخّجى» را فرمانرواى مکه و مدینه ساخت، و او مردمان را از نیکى و احسان به آل ابى طالب بار مى‏داشت و سخت دنبال این کار بود؛ چنانکه مردم از بیم جان، دست از رعایت و حمایت علویان برداشتند و زندگى بر خاندان امیر مؤمنان - علیه السلام - سخت شد» (45).
3 - متوکل دارایى علویان را که ملک «فدک» بود مصادره کرد (46). نقل شده است که درآمد فدک در آن زمان بالغ بر 24000 دینار بوده است. متوکل فدک را به «عبدالله بن عمر بازیار» که از هواداران او بود، عطار کرد (47).
4 - او به حاکم خود در مصر دستور داد با علویان بر اساس قواعد زیر برخورد کند:
الف - به هیچ یک از علویان هیچ گونه ملکى داده نشود، نیز اجازه اسب سوارى و حرکت از «فسطاط» به شهرهاى دیگر داده نشود.
ب - به هیچ یک از علویان جواز داشتن بیش از یک برده داده نشود.
ج - چنانچه دعوائى مابین یک علوى و غیر علوى صورت گرفت، قاضى نخست به سخن غیر علوى گوش فرا دهد و پس از آن بدون گفتگو با علوى آن را بپذیرد! (48)

کاخها و بزمهاى پر تجمل
در کنار این فشارها و محدودیتهاى جانکاه نسبت به شیعیان، متوکل در تاراج بیت المال و بناى کاخهاى با شکوه وراه اندازى تشریفات پرخرج بیداد مى‏کرد/
او کاخهاى متعددى بنا کرد و اموال هنگفتى هزینه آنها نمود. از جمله، کاخهایى بنامهاى: شاه، عروس، شبداز، بدیع، غریب و برج بنا کرد و یک میلیون و هفتصد هزار دینار فقط هزینه ساختن کاخ اخیر کرد!(49). نیز قصر دیگرى ساخت که به قصر «بُرکُوأ» شهرت یافت. ساختمان این قصر که از بهترین و بزرگترین قصرهاى وى بود، بیست میلیون درهم هزینه برداشت!(50) قصرهاى دیگرى نیز بنامهاى:جعفرى، ملیح، غرو، مختار، حیر براى خوشگذرانى بنا کرده بود که هر کدام هزاران میلیون درهم خرج برداشته و مورخان بتفصیل از آنها یاد کرده‏اند(51)
متوکل تصمیم گرفت پسرش «عبدالله معتزّ» را ختنه کند و براى این منظور تشریفات بسیار پرخرج و سرسام آورى به راه انداخت که مورخان بتفصیل نوشته‏اند و ما به گوشه هایى از آن اشاره مى‏کنیم:
فرشى را که طول آن یکصد ذراع و عرض آن نیز پنجاه ذراع بود، براى تالار قصر که داراى همین ابعاد بود، تهیه کردند و براى پذیرایى از مدعوین چهار هزار صندلى از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر چیدند!
به فرمان متوکل بیست میلیون درهم که براى نثار آماده شده بود، بر سر زنان و خدام و حاشیه نشینان نثار کردند! و یک میلیون درهم که روى آنها عنوان جشن و مراسم ختنه کنان حک شده بود، بر سر آرایشگر و ختنه کننده و غلامان و پیشکاران مخصوص نثار گردید!
آن روز از ختنه کننده معتزّ پرسیدند که تا موقع صرف غذا، چه مبلغى عائد تو شده؟ گفت: هشتاد و چند هزار دینار غیر از اشیاى زرین و انگشترى و جواهر! وقتى که صورت مخارج جشن «ختنه کنان» به متوکل تسلیم شد... بالغ بر هشتاد و شش میلیون درهم شده بود!!(52)
اینها گوشه هایى از خوشگذرانیها و ولخرجیهاى متوکل از محل بیت المال بود، و گرنه شرح بزمها و عیاشیهاى او در این بحث فشرده نمى‏گنجد. تنها اینجا اضافه مى‏کنیم که «سیوطى» مى‏نویسد: او چهار هزار کنیز در کاخ خود داشت که از همه آنها کام جسته بود!(53) «مسعودى»، مورخ نامدار، مى‏گوید: در هیچ زمان و هیچ عصرى مانند دوران حکومت متوکل، پول خرج نمى‏شد!(54)

یک سند تاریخى‏
«ابوبکر خوارزمى»، نویسنده بزرگ عصر آل بویه (متوفى 383 یا 393)، طى نامه‏اى که در آن، سختگیریهاى عباسیان نسبت به شیعیان و مظلومیت سادات و شیعیان را شرح مى‏دهد، انگشت روى جنایتهاى متوکل مى‏گذارد و از این جشن ننگین نیز یاد مى‏کند
پیشوایى از پیشوایان هدایت و سیدى از سادات خاندان نبوت از دنیا مى‏رود، کسى جنازه او را تشییع نمى‏کند و قبر او گچکارى نمى‏شود، اما چون دلقک و مسخره‏اى و بازیگرى از آل عباس بمیرد تمام عدول (عدول دار القضأ) و قاضیان در تشییع جنازه او حاضر مى‏شوند و قائدان و والیان براى او مجلس عزادارى بپا مى‏دارند! دهریان و سوفسطائیان از شرّ ایشان (آل عباس) در امانند، لیکن آنها هرکس را شیعه بدانند به قتل مى‏رسانند. هر کس نام پسرش را «على» بگذارد، خونش را مى‏ریزند. شاعر شیعه چون در مناقب وصى و معجزات نبى شعر بگوید، زبانش را مى‏برند و دیوانش را پاره مى‏کنند. هارون، پسر خیزران (مقصود واثق خلیفه است) و جعفر متوکل در صورتى به کسى عطا مى‏کردند و بخشش مى‏نمودند که به آل ابى طالب دشنام گوید، مانند عبدالله بن مُصعَب زبیرى و وهب بن وهب بُحتُرى و مروان بن ابى حَفصَه اموى و عبد الملک بن قُرَیْب اصمعى و بکّار بن عبدالله زبیرى. مدت هزار ماه در منبرها به امیرالمؤمنین ناسزا گفتند (مقصود مدت حکومت بنى امیه است) اما در وصایت او شک به خود راه ندادیم
علویان را از یک وعده خوراک منع مى‏کنند، در حالى که خراج مصر و اهواز و صدقات حرمین شریفین و حجاز به مصرف (خُنیاگرانى از قبیل) ابن ابى مریم مدنى و ابراهیم موصلى وابن جامع سهمى و زَلْزَلْ ضارب و بَرْصُوما زامر (سرنا زن، نى زن) مى‏رسد. متوکل عباسى دوازده هزار کنیز داشت! اما سیدى از سادات اهل بیت، فقط یک کنیز (خدمتکار) زنگى یا سندى دارا بود. اموال خالص و پاکیزه خراج، به دلقکها و مهمانیهاى مربوط به ختنه اطفال، به سگبازان و بوزینه داران، به مخارق و علویه خنیاگر و به زرزر و عمرو بن بانه بازیگر، منحصر شده است! یک وعده خوراک و یک جرعه آب را از اولاد فاطمه - علیها السلام - دریغ مى‏دارند. قومى که خمس بر آنان حلال و صدقه حرام است و گرامى داشتن و دوستى نسبت به ایشان واجب است، از فقر، مُشرِف به هلاک هستند، یکى شمشیر خود را گرو مى‏گذارد و دیگرى جامه‏اش را مى‏فروشد. آنان گناهى ندارند جز اینکه جدشان نبى و پدرشان وصى و مادرشان فاطمه و مادر مادرشان خدیجه و مذهبشان ایمان به خدا و راهنمایشان قرآن است. من چه بگویم درباره قومى که تربت و قبر امام حسین - علیه السلام - را شخم زدند و در محل آن زراعت کردند و زائران قبرش را به شهرها تبعید نمودند...(55)

قتل متوکل و خلافت منتصر
سرانجام متوکل، شبى که در بزم شراب در کاخ حکومت به مستى فرو رفته بود، با نقشه قبلى فرزندش «منتصر» و با همکارى ترکان، همراه وزیرش «فتح بن خاقان» کشته شد (شوال 247) و منتصر به خلافت رسید(56)
ماجراى قتل متوکل بدین ترتیب بود که وى ندیمى داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوکل متکّایى روى شکم خود زیر لباسش مى‏بست و سر خود را که موهایش ریخته بود، برهنه مى‏کرد و در برابر متوکل به رقص مى‏پرداخت و آوازه خوانان همصدا چنین مى‏خواندند: «این مرد طاسِ شکم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود» و مقصودشان از این جمله «على» - علیه السلام - بود. متوکل نیز شراب مى‏خورد و خنده مستانه سر مى‏داد. در یکى از روزها که عباده طبق معمول به همین کیفیت مسخرگى مى‏کرد، منتصر در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید کرد/
عباده از ترس ساکت شد. متوکل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان کرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیر المؤمنین! آن کسى که این شخص اداى او را در مى‏آورد و مردم مى‏خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى‏شود. اگر خود مى‏خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. متوکل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد که همصدا این شعر را بخوانند:
غار الفتى لابن عمّه رأس الفتى فى حِرِ امّه این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد.
سر این جوان در... مادرش باد!(57)
به دنبال این قضیه بود که منتصر با نقشه قبلى با همکارى ترکان پدر را به قتل رساند.
منتصر برخلاف پدر، دوستى با على و خاندان او را آشکار ساخت و به مردم دستور داد به زیارت حسین بن على - علیه السلام - بروند و به علویان که در زمان پدرش در بیم و وحشت به سر مى‏بردند، ایمنى داد(58)
از این گذشته، سه اقدام بزرگ را به مورد اجرا گذاشت:
1 - فدک را به علویان پس داد
2 - موقوفات علویان را به آنان مسترد کرد
3 - والى مدینه بنام «صالح بن على» را که با بنى هاشم بدرفتارى مى‏کرد، بر کنار کرد و به جاى او «على بن الحسین» را به این سمت منصوب کرد و توصیه نمود که از نیکى و خدمت به بنى هاشم دریغ نورزد(59)
ولى از آنجا که دوران خلافت منتصر کوتاه بود، پس از وى باز اختناق و فشار از سر گرفته شد

امام هادى‏(علیه السلام)، رویاروى فقیهان دربارى‏
با آنکه سیاست خلفاى عباسى این بود که توجه مردم را به فقهاى دربارى جلب کنند و آرأ و فتاواى آنان را به رسمیت بشناسند، اما در مدت اقامت امام هادى در سامرّأ چندین بار در میان فقهاى وابسته به دربار اختلاف فتوا به وجود آمد و ناگزیر براى حل مشکل به امام مراجعه کردند و امام با دانش امامت و استدلال روشن، چنان مسئله را شکافت که فقها در برابر آن ناگزیر به تحسین شدند
اینک دو نمونه از این گونه موارد را ذیلاً از نظر مى‏گذرانیم:

1 - کیفر مسیحى زناکار
روزى یک نفر مسیحى را که با زن مسلمانى زنا کرده بود، نزد متوکل آوردند. متوکل خواست در مورد او حد شرعى اجرا شود، در این هنگام مسیحى اسلام آورد. «یحیى بن اکثم» قاضى القضات گفت: اسلام آوردن او، کفر و عملش را از میان برده و نباید حدّ در مورد او اجرا شود. برخى ار فقها گفتند باید سه بار در مورد او حد جارى شود. برخى دیگر به گونه‏اى دیگر فتوا دادند. وجود اختلاف آرأ و فتاوا، متوکل را مجبور ساخت تا از امام هادى - علیه السلام - استفتا کند. مسئله را در محضر امام مطرح کردند. امام پاسخ داد: «آنقدر باید شلاق بخورد تا بمیرد»
فتواى امام با مخالفت شدید «یحیى بن اکثم» و سایر فقها روبرو گردید و گفتند: این فتوا در هیچ آیه و روایتى وجود ندارد و از متوکل خواستند که نامه‏اى به امام نوشته مدرک این فتوا را بپرسد. متوکل موضوع را به امام نوشت. امام در پاسخ پس از بسم الله نوشت: «فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا آمَنّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنّا بِهِ مُشْرَکِینَ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ ایْمانُهُمْ لَمّا رَأوا بَأْسَنا سُنّة اللهِ الّتِى قِدْ خَلَتْ فِىْ عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنلِکَ الْمُبطَلُونَ»(60)
:«هنگامى که قهر و قدرت ما را دیدند، گفتند: به خداى یگانه ایمان آوردیم و به بتها و عناصرى که آنها را
شریک خدا قرار داده بودیم، کافر شدیم، ولى ایمانشان به هنگام دیدن قهر و قدرت ما، سودى ندارد. این سنت و حکم الهى است که در میان بندگان وى جارى است و پیروان باطل در چنین شرائطى زیانکار شدند.»
متوکل، پاسخ مستدل امام را پذیرفت و دستور داد حد زناکار طبق فتواى امام اجرا شود(61)
امام با ذکر این آیه شریفه، به آنان فهماند: همان طور که ایمان مشرکان، عذاب خدا را از آنها باز نداشت، اسلام آوردن این مسیحى نیز حد را ساقط نمى‏کند

2 - نذر متوکل‏
روزى متوکل بیمار شد و نذر کرد که اگر شفا یابد، تعداد «کثیرى» دینار (= سکه زر) در راه خدا صدقه بدهد. هنگامى که بهبود یافت، فقها را گرد آورد و پرسید چند دینار باید صدقه بدهم که «کثیر» محسوب شود؟ فقها در این باره فتاواى مختلف دادند متوکل ناگزیر مسئله را از امام هادى سؤال کرد. امام پاسخ داد که باید هشتاد و سه دینار بپردازى. فقها از این فتوا تعجب کردند و به متوکل گفتند از او بپرسید این فتوا را بر اساس چه مدرکى داده است؟
متوکل موضوع را با امام مطرح کرد. حضرت فرمود: خداوند در قرآن مى‏فرماید: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُ فِىْ مَواطِنَ کَثِیرَة»(62): «خداوند شما (مسلمانان) را در موارد «کثیر» یارى کرده است»، و همه خاندان ما روایت کرده‏اند که جنگها و سریّه‏هاى زمان پیامبر(ص) اسلام هشتاد و سه جنگ است.(63)

پی نوشتها:

29- مجلسى، بحارالأنوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه". ق، ج 50، ص 194 - امام على بن محمد الهادى، مؤسسه در راه حق، ص .16
30- على بن عیسى الاربلى، کشف الغمّة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى، 1381 ه". ق ج 3، ص .184
31- ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385 ه". ق، ص 397 - .218
32- ابوالفرج الاصفهانى، همان کتاب، ص 395 - مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دارالأندلس، ج 4، ص 51 - سیوطى، تاریخ الخلفأ، الطبعة الثالثة، بغداد، مکتبة المثنى، ص .347
33- ابوالفرج الاصفهانى، همان کتاب، ص 396 - ور.ک به: ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 7، ص .55
34- بالله ان کانت امیة قد أتت قتل ابن بنت نبیها مظلوماً
فلقد اتاه بنو ابیه بمثله هذا لعمرى قبره مهدوماً
أسفوا على ان لایکونوا شارکوا فى قتله فَتَتَبّعوه رمیماً
(سیوطى، تاریخ الخلفأ، الطبعة الثالثة، بغداد، مکتبة المثنى، ص 347).
35- نام ابن سکیت، یعقوب و نام پدرش اسحاق است. او از علما و دانشمندان و ادیبان نامدار شیعه بوده و در اکثر علوم عصر خود مانند: علوم قرآن، شعر، لغت و ادب، تبحّر داشت و درباره این علوم کتابهایى به رشته تحریر در آورده بود که به گفته بعضى از صاحب نظران بعضى از آنها رد نوع خود بى نظیر بوده است (مدرس تبریزى، محمد على، ریحانة الأدب، چاپ سوم، تهران، کتابفروشى خیام، 1347 ه". ش، ج 7، ص 570)
36- سیوطى، همان کتاب، ص 348 - مامقانى، تنقیح المقال، تهران، انتشارات جهان، ج 3، ص .570
37- تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربى، ج 13، ص .289
38- شریف القرشى، باقر، حیاة الامام الهادى، الطبعة الاُولى‏، بیروت، دارالأضوا، 1408 ه". ق، ص .292
39- دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقى آیت اللهى، چاپ اول، تهران، مؤسسه امیر کبیر، 1367 ه".ش، ص 82/
40- دکتر حسین، همان کتاب، ص .84
41- دکتر حسین، همان کتاب، ص .84
42-2 ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 3، ص 511 - ابن قُتیبه، الامامة و السیاسة، الطبعة الثالثة، قاهره، مکتبة مصطفى البابى الحلبى، 1382 ه". ق، ج 1، ص .191
43- شریف القرشى، باقر، حیاة الامام موسى بن جعفر - علیه السلام - نجف، مطبعة الأداب، الطبعة الثانیة، 1389 ه". ق، ج 1، ص 369 (به نقل از کتاب: عصر المأمون)
44- حاج شیخ عباس قمى، تتمة المنتهى، تهران، کتابفروشى مرکزى، 1333 ه". ش، 238 و 239 - ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبین، الطبعة الثانیة، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385 ه". ق، ص .396
45- حاج شیخ عباس قمى، تتمة المنتهى، تهران، کتابفروشى مرکزى، 1333 ه". ش، 238 و 239 - ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبین، الطبعة الثانیة، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385 ه". ق، ص .396
46- در فدک یازده درخت خرما وجود داشته پیامبر اسلام 9 آنها را به دست خود کاشته بود. فرزندان حضرت فاطمه - سلام الله علیها - میوه آنها را به حجاج اهدأ مى‏کردند، و از برکت آنها ثروت سرشارى عاید آنها مى‏شد. «عبدالله بن عمر بازیار» شخصى بنام «بشران بن ابى امیّة ثقفى» را به مدینه فرستاد و او این درختها را قطع کرد و چون به بصره برگشت، فلج شد! (موسوى قزوینى حائرى، سید محمد حسن، فدک، الطبعة الثانیة، قاهره، مطبوعات النجاح، 1397 ه". ق ص 195).
47- دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، ترجمعه دکتر سید محمد تقى آیت اللهى، چاپ اول تهران، مؤسسه امیر کبیر 1367 ه". ش، ص .84
48-دکتر حسین، همان کتاب، ص 84 (به نقل از کتاب ولاة مصر، تألیف کندى).
49-ابن واضح، تاریخ یعقوبى، نجف، المکتبة الحیدریة، 1384 ه".ق، ج‏3، ص‏223/
فقیهى، على اصغر، آل بویه، انتشارات صبا، 1365 ه".ش، ص 415/
51- القرشى، باقر حیاة الامام الهادى، الطبعة الأولى، بیروت، دارالأضوا، ص‏309 - 315/
52 - همان کتاب، ص 417 - دکتر منجد، صلاح الدین، بین الخلفأ و الخلعأ، الطبعة الثالثة، بیروت، دارالکتاب الحدیث، 1980 م، ص‏33 - .35 مراسم پرتجمل ختنه کنان معتزّ را «قلقشندى» نیز با اندکى تفاوت در کتاب «مآثر الأنافة فى معالم الخلافة»، (مطبعة حکومة الکویت، چاپ دوم) ج‏3، ص‏367 آورده است/
53-سیوطى، تاریخ الخلفأ، الطبعة الثالثة، بغداد، مکبتة المثنى، 1383 ه".ق، ص‏350/
54-مروج الذهب، بیروت، دارالأندلس، ج‏4، ص‏40/
55-خوارزمى، رسائل، مصر، المطبعة العثمانى، 1312 ه".ق، ص 76 - .83 فقیهى، همان کتاب، ص 453/
56- مسعودى، همان کتاب، ج‏4، ص‏38 - حاج شیخ عباس قمى، تتمة المنتهى، تهران، کتابفروشى مرکزى، 1333 ه".ش، ص 238/
57- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج‏7، ص‏5 - 6 - امام هادى - علیه السلام - سازمان تبلیغات اسلامى، واحد ترجمه و تدوین، 1368 ه".ش، ص‏63/
58- قلقشندى، همان کتاب، ج‏3، ص‏238/
59- ابن اثیر، همان کتاب، ج‏7، ص‏116 - مسعودى، همان کتاب، ج‏4، ص‏51، - شریف القرشى، همان کتاب، ص 275/
60- سوره غافر: 84 - 85/
61- شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعة، بیروت، داراحیأ التراث العربى، ج‏18، ص 408 (باب 36 من ابواب حد الزنا) - شریف القرشى، باقر، حیاة الامام الهادى، الطبعة الاولى، بیروت، دار الأضوا، 1408 ه".ق، ص‏240/
62- سوره توبه: 25/

منبع: سیره پیشوایان



کلمات کلیدی : امام نقی (ع) امام هادی (ع) کمپین زندگی نامه

کارت پستال شهادت امام علی النقی ( هادی ) (ع)

کارت پستال شهادت امام علی النقی ( هادی ) (ع)

دل سرودِ مدحَتَت سر، عاشقانه مى‏کنم
مِنَ الاَزَل اِلَى الاَبَد تو را بهانه مى‏کنم

اگر نواى رب کنم خداى را طلب کنم
من از هدایت تو سر بَر آستانه مى‏کنم

شَها دَهُم ولى تویى چهارمین على تویى
بنام نامى على تو را ترانه مى‏کنم

نه ترک ذکر تو کنم نه حد شکر تو کنم
نداى اعتلاى تو به هر زمانه مى‏کنم…

امام علی النقی (ع)

امام نقی (ع)

امام هادی النقی (ع)

امام نقی (ع)

امام نقی (ع) امام دهم

در صورت عدم مشاهده عکس ها اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا کلیک نمایید.



کلمات کلیدی : امام هادی (ع) امام نقی (ع) کارت ژستال شهادت امام نقی الهادی (ع)
   1   2      >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید