سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) مادر گرامی حضرت عب

سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) مادر گرامی حضرت عباس (علیه السلام) تسلیت باد

من خادمه در خانه شاه ولایم

جارو کش صحن و سرای مرتضایم

من امدم اینجا نه از بهر عزیزی

من آمدم در خانه حیدر کنیزی

خدمت گزار کودکان مه جبینم

من مادر عباسم و ام البنینم


در چشم خود بحری ز خون اشک دارم

من خاطری بد از فرات و مشک دارم

غم نیست گر عباس را در خون کشیدند

یا اینکه با شمشیر دستش را بریدند

چشمش اگر زخمی است این تاوان عشق است

در جنت فردوس او مهمان عشق است

گر جسم او در علقمه شد پاره پاره

شادم که زهرا کرده ماهم را نظاره

تنها غمم اینست او آبی نیاوُرد

با رفتنش امید را از خیمه ها برد

تا هست این دنیا و من زنده هستم

از مادر اصغر بسی شرمنده هستم



کلمات کلیدی : اشعار وفات بانو ام البنین (سلام الله علیها)

.

 

سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) مادر گرامی حضرت عباس (علیه السلام) تسلیت باد 

 

ای به سپهر عاطفه بی قرین

ستاره ی مدینه ، ام البنین

قدرتو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم 

فاطمه دوم مرتضایی

مادر دیگری به مجتبایی

تو کیستی که با غم و زمزمه

پای نهی به خانه فاطمه

تو کیستی که با همه عزیزی

گفته ای آمدم کنم کنیزی

تو دیده ای که خانه ای سوخته

دخترکی چشم به در دوخته

محض دل تازه گلان حزین

نام تو فاطمه ! شد امّ البنین

تا که نگویند حسینش چه شد

مدینه بین الحرمینش چه شد

رهی که از قبر تو تا فاطمه ست

مدینه ، بین الحرمین همه ست

دامن عطر تو گل یاس داشت

جعفر و عبدالله و عباس داشت

تو آسمان و قمرش ابا الفضل

تو مهر مادر ، پسرش ابا الفضل

تو دیده بودی که علی بی عدد

بوسه به دستان ابا الفضل زد

آه نبودی تو که در علقمه

تیر و کمان بود به دست همه !

نمک به زخم جگرت می زدند

تیر به چشم پسرت می زدند

ساقی از دست شد و مست شد

ماه بنی هاشم بی دست شد

هر چه بگویند تو هم مادری

سخت ، غم از سینه خود می بری

فاطمه آمد که تشکر کند

در عوضت دل زغمش پر کند

غصه نیامدست در بند تو

در سفر چهار فرزند تو

آه چرا کرده صدایت بشیر ؟

از کجا خبر داشت برایت بشیر ؟

داغ جوانان تو در گفته کرد؟

غم حسین خاطرت آشفته کرد ؟

آه نگویم که حسینت چه شد

فاطمه جان نور دوعینت چه شد

 

پ.ن: التماس دعا:(

 



کلمات کلیدی : اشعار وفات بانو ام البنین (سلام الله علیها)

حضرت خدیجه(علیها السلام) مادر امّت

حضرت خدیجه(علیها السلام) مادر امّت

مقدمّه:

سخن ازخدیجه(علیها السلام)، سخن از یک دنیا عظمت و پایداری واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسایی درباره کسی که خداوند براو سلام و درود می فرستد، بسی مشکل است.اما به مصداق "ما لا یدرک کلّه لایدرک کلّه،" به بررسی گوشه هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می پردازیم :

 

ولادت و خانواده :

خدیجه(علیها السلام) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد با توجه به اینکه سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر (ص) کمتر از سی سال بوده، پس تاریخ ولادت ایشان غیر از این است که در متن داده شده است . خانواده ای که خدیجه (علیها السلام)را پرورش داد از نظر شرافت خانوادگی و نسبت های خویشاوندی ، در شمار بزرگترین قبیله های عرب جای داشت.این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگ و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه (علیها السلام) پدیدار بود.

خدیجه (علیها السلام) از قبیله هاشم بود و پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت . مادرش فاطمه دختر زائدبن اصم بود .


اخلاق خدیجه(علیها السلام):

خدیجه (علیها السلام)در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیر بود . او به فضیلت اخلاقی و پذیرایی های شایان بسیار معروف بود و بدین جهت زنان مکه به وی حسد میورزیدند. دختر خویلد در سجایا و کمالات اخلاقی زبانزد و نمونه بود و به حق ایشان کُفو خوبی برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بود. بی تردید می توان گفت که این سجایا و فضایل اخلاقی سبب شد تا خدیجه(علیها السلام)برای همسری پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شایسته شمرده شود. طبق روایات ، او برای پیامبر (صلی الله علیه وآله)یاوری صدیق بود. «1»


آیا خدیجه(علیها السلام) قبل از پیامیر (صلی الله علیه وآله)ازدواج کرده بود؟:

معروف است «2»اولین کسی که به خواستگاری خدیحه (علیها السلام)آمد یکی از بزرگان عرب به نام "عتیق بن عائذ مخزومی" بود. او پس از ازدواج با خدیجه(علیها السلام)، در جوانی درگذشت واموال بسیاری را برای خدیجه(علیها السلام)به ارث گذاشت. پس از او "ابی هالة بن المنذر الاسدی" که یکی از بزرگان قبیله خود بود با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند فرزندی به نام "هند"بود که در کودکی درگذشت. ابی هاله نیز پس از چندی، وفات یافت وثروت بسیار از خویش بر جای گذاشت. هر چند این مطلب که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)سومین همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود و جز عایشه با دوشیزه ای دیگر ازدواج نکرد نزد عامه و خاصه معروف است ولی مورد تأیید همگان نمی باشد. جمعی از مورخان و بزرگان نظر مخالف دارند برای مثال "ابولقاسم کوفی" ، "احمدبلاذری" ، "علم الهدی" ،(سید مرتضی) در کتاب "شافی" و "شیخ طوسی" در "تلخیص شافی" آشکارا می گویند که خدیجه (علیها السلام) هنگام ازدواج با پیامبر، "عذرا" بوده است. این معنا را علامه مجلسی نیز تایید کرده است . او می نویسد: "صاحب کتاب انوار والبدء" گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهران خدیجه(علیها السلام)بودند «3». برخی از معاصران نیز چنین ادعاکرده اند و برای اثبات ادعای خود کتابهایی نوشته اند.«4»

 

آشنایی با حضرت محمد(صلی الله علیه وآله):

فضایل اخلاقی خدیجه(علیها السلام)،بسیاری ازبزرگان و صاحب منصبان عرب عتبه،شیبه،عقبة بن ابی معیط،ابوجهل و...«5». را به فکر ازدواج باوی می انداخت. ولی خاطرات همسر پیشین به وی اجازه نمی داد شوهر دیگری انتخاب کند. تااینکه با مقامات معنوی حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)آشنا شد و آن دو غلامی را که برای تجارت همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرستاده بود مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند برای خدیجه(علیها السلام) نقل کردند. خدیجه(علیها السلام) فریفته اخلاق و کمال پیامبر شد.البته او از یکی از دانشمندان یهود و نیز ورقة بن نوفل، که از علمای بزرگ عرب و خویشان نزدیک خدیجه(علیها السلام) به شمار می رفت، درباره ظهور پیامبر(صلی الله علیه وآله) آخرالزمان و خاتم الانبیا مطالبی شنیده بود .«6» همه این عوامل باعث شد تا خدیجه(علیها السلام)حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)را به همسری خود انتخاب کند .


ازدواج خدیجه:

زفاف حضرت خدیجه (علیها السلام)با حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام .«7» تحقق یافت. در آن زمان، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) 25 سال داشت زندگانی فاطمه زهرا(س)،«8» و خدیجه(علیها السلام)چهل ساله بود.«9». ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل «10» می کند. هر چند بعضی از مورخّان اهل سنّت سعی می کنند این سخن را رد کنند چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است و آنها او را ضعیف می دانند. خدیجه(علیها السلام) به سبب علاقه به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)مقام معنوی او با رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج کرد وتمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)و خدیجه(علیها السلام)، عبدالله بن غنم «11». به آنها چنین تبریک گفت:

هنیئاً مریئاً یا خدیجة قد جرت ***لک الطیر فیما کان منک باَسعد

تزوجت خیر البریّة کلهّا ***ومن ذاالذی فی الناس مثل محمد؟

وبشّر به البُرّان عیسی بن مریم ***و موسی ابن عمران فیاقُرْب موعد

أقرّت به الکتاب قدماً بِاَنّه ***رسول من بطحاء هادو مهتد یکی از رجال قریش و شاعر بود.«12» ***گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد است. محمد کسی است که حضرت عیسی و موسی به آمدنش بشارت داده اند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولی که سر از بطحاء(مکه) در می آورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است.


احترام پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)به خدیجه(علیها السلام):

احترام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) به خدیجه(علیها السلام)، به خاطر عقیده و اعتقاد او به توحید بود. سفینة البحار،ج2،ص 570،وقات الزهراء(س)،سید عبد الرزاق مقرم،ص7.


خصال خدیجه(علیها السلام):

خدیجه(علیها السلام) از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می رود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید چنان که علی بن ابی طالب(علیه السلام) اولین مردی بود که به اسلام روی آورد. تنقیح المقال،ج3،ص77. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود.او انسانی روشن بین و دوراندیش بود.باگذشت علاقمند به معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. بحارالانوار،ج16،ص21و79. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بودوگسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. سیرالاعلام النُّبلاء،ج2،ص111. خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را "ملکه بطحاء" می گفتند.از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را "طاهره" ریاحین الشریعه، ج2،ص207. و "مبارکه" و "سیده زنان" ریاحین الشریعه، ج2،ص207. می خواندند.  سیرالاعلام النبلاء،ج2،ص111.  جالب این است که او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر جدید را می کشید و همیشه از ورقة بن نوفل و دیگر علماء جویای نشانه های نبوت می شد. اشعار فصیح پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می کند. بحارالانوار، ج16،ص52. نمونه ای از اشعار خدیجه درباره پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)چنین است:

فلوانّنی امسیت فی کل نعمة***ودامت لی الدنیا و تملک الاکاسرة

فما سُوِّت عندی جناح بعوضة***اذا لم یکن عینی لعینک ناظرةبحارالانوار،ج16،ص52. اگر تمام نعمت های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشمم به چشم تو نیافتد.

دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شمّ اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این زمینه به شام هم رسیده بود. زندگانی فاطمه زهرا(س)،ص31.البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه(علیها السلام)چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)می فرماید: "افضل نساءاهل الجنة خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران وآسیه بنت مزاحم." ریاحین الشریعة،ج2،ص204. چه می توان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا بود؟!در تاریخ می خوانیم:

"حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت های ایشان محزون و آزرده می شدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی کرد مگر یاد خدیجه و هرگاه خدیجه رامی دید مسرور می شد" همان، ص25.

ذهبی می گوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پای بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) کراراً او را مدح و ثنا می گفت و بر سایر امّهات مؤمنین ترجیح می داد و او را بسیار تجلیل می کرد. به حدی که عایشه می گفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله)بسیار او را یاد کرد. سیر الاعلام النبلاء،ج2،ص111.


درود خدا برخدیجه(علیها السلام):

خدیجه کبری(علیها السلام) چنان مقام والایی داشت که خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد.طبق روایاتی از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)هنگام بازگشت ازمعراج، به جبرئیل فرمود: "آیا حاجتی داری؟"

جبرئیل عرض کرد: خواسته ام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی" بحارالانوار،6،ص7. در روایتی دیگر می خوانیم: روزی خدیجه به طلب رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بیرون آمد. جبرئیل به صورت مردی با وی روبه رو شد و از خدیجه احوال رسول خدا(صلی الله علیه وآله)را پرسید. خدیجه نمی توانست بگوید رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در کجا بسر می برد.او می ترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)را دارد. وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه را باز گفت، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)فرمود:آن جبرئیل بود و امر کرد که از خداتو را سلام برسانم.ریاحین الشریعه، ج2،ص206.


نقش خدیجه(علیها السلام) در پیشبرد اسلام:

وقتی حضرت خدیجه(علیها السلام) دریافت که سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام رحلت پارچه ای برای کفن نداشت. ابن اسحاق جمله ای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او می گوید: "خدیجه یاور صادق و با وفای پیامبر(صلی الله علیه وآله)بود و مصیب تها در پی رحلت خدیجه(علیها السلام) وابو طالب بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) سرازیر شد." سیره ابن هشام،ج1،ص426. گویا این دو در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)،سدی بلند و مستحکم بودند.این جمله معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (صلی الله علیه وآله)، شمشیر علی (علیه السلام)، و اموال خدیجه است الصحیح فی سیرة النبی الاعظم (ص)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ج3،ص198. از نهایت همکاری و صداقت خدیجه(علیها السلام) پرده بر می دارد.


فرزندان خدیجه(علیها السلام):

در تعداد فرزندان خدیجه(علیها السلام)،میان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و خدیجه(علیها السلام)، شش فرزند بود.1- هاشم.2- عبدالله. به این دو "طاهر" و "طیّب" می گفتند. بعضی مدعی هستندکه پیامبرازخدیجه دو پسر به نام قاسم و عبدالله داشت که ملقّب به طیّب و طاهر بودند نه این که غیراز قاسم و عبدالله فرزندانی به نام طیّب وطاهر باشد. (ریاحین الشریعه،ج2،ص267. 3- رقیّه.4- زینب. 5- ام کلثوم.6- فاطمه. رقیّه بزرگترین دخترانش بود و زینب، ام کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیّه قرار داشتند.پسران خدیجه(علیها السلام)پیش از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر(صلی الله علیه وآله)را درک کردند. فروغ ابدیّت ،ج1،ص167. گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)به مدینه هجرت کردند. تنقیح المقال،ج3،ص77.


وصیّت خدیجه(علیها السلام):

حضرت خدیجه(علیها السلام) سه سال قبل از هجرت بیمار شد ریاحین الشریعه،ج2،ص77. پیغمبر(صلی الله علیه وآله)به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه(علیها السلام)، "اما علمت انّ الله قد زوجّنی معک فی الجنّة" آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خدیجه(علیها السلام) دل جویی و تفقّد کرد او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.

چون بیماری خدیجه شدّت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم:

من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی. عرض کرد یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(علیها السلام)اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد زننده ای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه می کنم تا برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی." پس فاطمه زهرا(علیها السلام)ازاتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)آن پیراهن را برای خدیجه(علیها السلام)فرستاد واو بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: "ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوار تریم که کفنش را به عهده بگریم."شجره طوبی، ج2،ص235پند تاریخ، ج2،ص22.


وفات خدیجه(علیها السلام):

خدیجه(علیها السلام) در سن 65 سالگی چنانکه گفتیم سن ایشان کمترازاین مقداربوده است. در ماه رمضان سیز الاعلام النبلاء،ج2،ص112،طبق قولی حضرت خدیجه در ماه رجب رحلت فرمود.(المصباح،ص566.) سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب بحارالانوار،ج9،ص14. جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبرخدا(صلی الله علیه وآله)شخصاً خدیجه(علیها السلام)راغسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه(علیها السلام)آورده بود،کفن کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)شخصاً درون قبر رفت، و سپس خدیجه(علیها السلام)را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت.

او بر خدیجه(علیها السلام) اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید.آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در "حجون" واقعبحارالانوار،ج9،ص14. است. همان،ص21.رحلت خدیجه برای پیغمبر مصیبتی بزرگ بود زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) احترام می گذاشتند و از آزار وی خودداری می کردند.


یاد خدیجه(علیها السلام):

رسول خدا(صلی الله علیه وآله)با این که بعدها با زنانی چند ازدواج کرد ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه می گوید: هر وقت پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله)یاد خدیجه می افتاد، ملول و گرفته می شد و برای او آمرزش می طلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول اللّه، خداوند به جای آن پیر زن، زنی جوان و زیبا به تو داد.

پیغمبر (صلی الله علیه وآله) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رو می گردانیدند، او به من روی می کرد و چون همه از من می گریختند به من محبت و مهربانی می کردو چون همه دعوت مرا تکذیب می کردند،به من ایمان می آورد و مرا تصدیق می کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می داد و با مال خود کمک می کرد و غم از دلم می زدود. همان ،ج43،ص131. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: " وقتی خدیجه(علیها السلام) از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:"یا رسول الله اُمی" مادرم کجاست؟

پیامبر(صلی الله علیه وآله) سکوت کرد. جبرئیل نازل شد وگفت: خدایت سلام می رساند و می فرماید:به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد. المجالس، ص110.

1.سیر اعلام النّبلاء،ج2،ص114

2.بحار الانوار، ج16،ص10تنقیح المقال،ج3،ص77ریاحین الشریعه،ج2،ص202

3.تنقیح المقال،ج3،ص77

4.ر.ک:بنات النبی(ص)ام ربائبه نوشته علامه سید جعفر مرتضی،ص 88.

5.ریاحین الشریعه،ج2،ص239

6.بحارالانوار،16،ص61.

7.همان،ص20.

8.حسین عماد زاده،ص29.

9.بحارالانوار،ج16،ص3

10.بحارالانوار،ج16،ص3   ، زندگانی فاطمه زهرا(س)،ص29.

11.بحارالانوار،ج16،ص12،اعلام النّبلاء،ج2،ص111

12.بحارالانوار،ج16،ص14.



کلمات کلیدی : حضرت خدیجه

خاطره مادر شهیدی که ....

[نوشته ی رمز دار]  



کلمات کلیدی :

این داستان ،تن آدم را می لرزاند!

این داستان ،تن آدم را می لرزاند!

ریم صالح الریاشی

ریم صالح الریاشی
روایتی از زندگی اولین مادر شهادت طلب فلسطینی
روز چهارشنبه چهاردهم ژانویه سال 2004 میلادی در تاریخ ملت فلسطین و مقاومت این ملت فراموش نشدنی است چرا که این روز یاد آور خاطره ی مادر شهادت طلب فلسطینی با نام «ریم صالح الریاشی» است که به هنگام شهادت تنها 22 سال داشت. ریم اولین شهادت طلب زن در جنبش حماس و نوار غزه به شمار می رود.

به رغم آنکه الریاشی هفتمین زن شهادت طلب فلسطینی است که علیه صهیونیستها دست به عملیات شهادت طلبانه زده اما عملیات وی با سایر عملیات های مشابه تفاوت دارد: زیرا وی اولین مادری است که با شهادتش همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت.

فرزند کوچک ریم در زمان شهادتش تنها 18 ماه داشت. نام ریم با این عملیات در فهرستی ثبت شد که اسامی شیر زنان سرزمین زیتون وفاء ادریس، دارین ابو عشیه ، آیات الاخرس، عندلیب طقاطقه، هبه دراغمه و هنادی جرادات در آن مشاهده می شود.
زمانی که این مادر حماسه ساز دست به چنین اقدامی زد اسرائیلی ها سعی داشتند از او شخصیتی نشان دهند که به خاطر مشکلات زندگی و مسائل مالی عاصی شده و دست به یک خود کشی زده است. درحالی « صالح» پدر ریم نماینده یکی از شرکتهای باطری سازی خودروهای آلمانی بود و اوضاع مالی مناسبی داشت. خانواده وی شامل شش پسر و چهار دختر بود. ریم در سالهای تحصیل به انجمن اسلامی دانشجویی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین ( حماس) پیوست.

«زیاد عواد» جوانی 28 ساله بود که ریم به همسری او درامد. آنها زندگی مشترکشان را در «حی الزیتون» واقع در شرق غزه آغاز کردند. اجرای طرح عملیات شهادت طلبانه نیازمند آن بود که ریم ابتدا از صحنه عملیات بازدید کند. او گذرگاه ایریز(بیت حانون) تا محل زندگی خود را از نزدیک مورد بررسی قرار داده و شیوه فعالیت سربازان اشغالگر را در زمان تفتیش و بازرسی مردم مشاهده نمود.

پس از آن بنا بر پیشنهاد ریم اصلاحاتی در طرح عملیاتی انجام شد و با توفیق الهی طرح تکمیل شد و اینک همه منتظر اجرای عملیات بودند تا بار دیگر زندگی صهیونیستها به جهنم تبدیل شود. با انجام این عملیات استشهادی 4 سرباز اسراییلی کشته و 6 نفر هم مجروح شدند. و این سرانجام مادری است که علی رغم زندگی مرفه و آرام با داشتن دو فرزند رفت تا آینده فرزندان کشورش باقی بماند.

شعر زیر به افتخار این مادر فلسطینی توسط استاد “حسین اسرافیلی” سروده شده است.

زن، به عزمی دگر کمر را بست
کودکش را فشرد در آغوش

کودک و زندگی عزیز، ولی
عزم او را نمی کند خاموش

زن که نه، شیر بیشه توحید
از تبار بزرگ عاشورا

عشق می خواندش به جانبازی
می زند عرش حق، صدا او را

شیرزن، قامت رشیدش را
به شکوه شهادتش آراست

از گلوی مهیب آتش و خون
بانگ “الله اکبر”ش برخاست

در گذرگاه جانیان یهود
سایه مرگ، وحشتی انداخت

ناگهان انفجار و آتش و دود
بر ستم پیشگان، جهنم ساخت

زن به شوق وصال حضرت دوست
خنده زد در میان آتش و خون

ناگهان، انفجار و آتش خشم
آتش افروخت بر “بنی صهیون”

دو شکوفه از او به جاست هنوز
دو شهادت، دو انفجار دگر

تا کجا این دو آتش پنهان

شعله افکن شوند بار دگر



کلمات کلیدی : امام نقی (ع) نقی ریم صالح الریاشی
زندگی اولین مادر شهادت طلب فل
   1   2      >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید