سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برنامه اسلام برای جوان ماندن و دیر پیر شدن

یکی از خصوصیات منحصر به فرد دین مبین اسلام این است که اسلام دینی است جامع، بدین معنا که تمامی زمان ها برای تمامی انسان ها و برای تمامی دوران های زندگی انسان، دستور العمل های کاربردی دارد و این جامعیت دین اسلام است که می تواند پاسخگوی بشریت در تمامی عرصه ها باشد. و این جامعیت و دستور العمل ها، هم در آیات شریف قرآن و هم در روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بیان شده است.
از قبل از تولد انسان، جهت انعقاد نطفه، بارداری مادر، تولد، تغذیه کودک، دوران خرد سالی، نوجوانی، جوان و ... تا آخر عمر و در تمامی زمینه ها مانند: غذا، بهداشت، مسائل روحی روانی، ازدواج، تحصیل، اشتغال و ... .


ـ آیا اسلام برنامه ای برای جوان ماندن و دیر پیر شدن دارد یا خیر؟


پاسخ این است که انسان هنگامی که در سیر طبیعی رشد قرار می گیرد جسم انسان، پس از رسیدن به اوج رشد در جوانی، کم کم به سوی میانسالی و کهولت سن و فرسودگی جسم رفته و پیری به سراغ انسان می آید. نکته بسیار مهم این است که ما در عالم علت و معلول زندگی می کنیم و می توانیم با رعایت اصول و روش های صحیح زندگی کردن و مسائل بهداشتی و تغذیه سالم اولاً جسمی سالم داشته باشیم ثانیاً دچار پیری زودرس نشویم، که همه این ها در گرو عمل به مجموعه دستورات اسلام می باشد، که می توان آن ها را در چند دسته قرار داد:


1. بسیار جالب است که اسلام ده ها دستور درباره روش غذا خوردن و رعایت نکات بهداشتی بیان نموده است. مانند این که: قبل از سیر شدن دست از غذا بکشید و تا وقتی که گرسنه نشده اید شروع به غذا خوردن نکنید ـ قبل و بعد غذا نمک بخورید ـ قبل و بعد غذا دست ها را بشوئید ـ با غذای چرب آب ننوشید ـ هنگام غذا خوردن به غذای دیگران نگاه نکنید ـ غذا را آرام خوردن ـ تأکید به روزه گرفتن و ...
روایات متعددی درباره خواص انواع خوراکی ها و مضرات آن ها بیان شده است،[1] روایات بسیاری درباره بهداشت دهان و دندان، بهداشت بدن (حمام کردن ـ کوتاه کردن ناخن و موی سر و ...) ، بهداشت فردی و بهداشت اجتماعی و ... برای ما بیان شده که همه و همه تضمین کننده سلامتی انسان می باشد. حتی درباره راه رفتن، نشستن، مطالعه کردن، خوابیدن و استراحت کردن، محبت کردن، نگاه کردن و ...
نیز آدابی بسیار زیبا و مطابق با فطرت بشری بیان شده است. که جهت بیان این آیات و روایات نیاز به چندین جلد کتاب می باشد. از باب نمونه می توانید به منابع زیر مراجعه نمایید.
ـ نکته ای که تذکر آن لازم است این که: هر چه قدر رویکرد انسان به غذاهای غیر طبیعی و تنقلات مصنوعی و خوراکی های کاذب بیشتر شود سلامتی انسان کمتر و آرامش جسمی او به خطر می افتد که نمونه آن را می توانیم زندگی های امروزی ما خصوصاً در کشور های غربی مشاهده نمود.
نتیجه این که هر چه قدر انسان در ارتباط با رعایت مسایل بهداشتی و تغذیه دستورات دینی را مراعات نماید سلامتی و امنیت جسمی او به همان اندازه بیشتر است و در نتیجه حالت سلامتی و نیروی جوانی او دوام بیشتری خواهد داشت.
نمونه آن را می توان در بسیاری از پیران یافت که گرچه سن آن ها بالاست اما به دلیل مراعات و عمل به نکات ظریف دینی، روحی جوان و جسمی سالم و با نشاط دارند و از آن طرف، هستند جوانانی که بدون توجه به نکات مذکور، از همان ابتدا، گرفتار بیماری ها روحی و جسمی و نهایتا پیری زود رس می شوند.


2. مهمتر از بحث رعایت نکات پزشکی، بهداشتی و تغذیه ای، بحث رعایت تقوای الهی و مراقب بر انجام واجبات و ترک محرمات است. متأسفانه در بسیاری از اوقات ما از آثار گناهان غفلت می کنیم در نتیجه چنان که در آیات و روایات بدان اشاره شده است. برای ما مشکلات متعدد روحی، جسمی و ... پیش می آید، آن گاه از خدا سوال می کنیم که چرا!! در حالی که اعمال بد ما نتیجه اش بروز مشکلات این چنینی است. خداوند متعال می فرماید: و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب ...[2] هر کس تقوای الهی پیشه کند (پرهیزکار باشد) خداوند برای او گشایش قرار می دهد و از جائی که فکرش را نمی کند روزی او را می رساند.


امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «بنده ای که یکی از واجبات الهی را ترک کند یا یکی از گناهان کبیره را به جا آورد، خداوند به نظر رحمت به او نمی نگرد...»[3]


حال سوال این جاست که وقتی انسان مرتکب گناه و یا ترک واجب شد و از رحمت خداوند مهربان دور شد چگونه توقع دارد که در سلامت روح و جسم و در نتیجه وجود روح و جسم با نشاط و جوان باشد. پس از آثار گناه غفلت نکنیم تا همواره در فضای برکات مادی و معنوی او بر تمام زندگی ما جاری باشد.


3. توجه جدی به مسایل اجتماعی و مراقبت در ارتباطات اجتماعی، مانند مسأله بسیار مهم ارتباط با بستگان و ارحام. در آیه قرآن می فرماید: ... کسانی که قطع کنند آن چیزی را که خداوند امر به پیوستن آن فرموده (قطع رحم) و ... ایشان زیانکارانند.[4]


همچنین در روایات وارد شده که انجام صله رحم عمر را طولانی می نماید. و نیز توصیه ها و اوامر فراوانی که درباره رعایت احترام والدین بیان شده که به فرمایش روایات و نیز بزرگان و افراد موفق؛ اگر می خواهی خیر و برکت و عزت و طول عمر به دست آوری، با دعای خیر و پدر و مادر و رعایت نهایت ادب و احترام آنهاست که می توانی این توفیقات را کسب نمایی.
همچنین مراعات حقوق دیگران تأثیر بسزایی در امنیت جسم و روح انسان دارد.


4. عنایت و توجه داشتن به معنویات و اذکار مقدس خصوصاً تلاوت آیات نورانی قرآن و دعا و مناجات با خداوند مهربان.


آری مهمترین مسیری که انسان را به اوج شکوفائی و سلامت جسم و روح رهنمون می سازد، ایجاد ارتباط انس با حضرت باری تعالی و مشغول نمودن قلب و زبان به اذکار اسمی است که خداوند متعال صریحاً می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛[5] آگاه باشید که با ذکر خداوند قلوب آرام می گیرد.
به خواص سوره های قرآن و تلاوت آن ها توجه داشته باشید.[6] با دعاهای مختلف برای امور مختلف انس بگیریم[7] با دعا کردن انسان می تواند رحمت الهی را به سوی خود سرازیر نموده و بلا را دفع و ...

ـ نتیجه این که: خداوند متعال که خالق انسان می باشد از باب قاعده لطف و محبت نسبت به بندگان، تمامی مسیرهای منتهی به خیر و سعادت و سلامتی را بیان فرموده است. مهم این است که ما اولا از این دستورات و توصیه های خیر خواهانه مطلع شویم ثانیا با تمام وجود به آن عمل نماییم. ثالثاً به تمام مسایل با هم عمل کنیم مثلا اگر صرفاً به عبادت و ذکر و دعا مشغول شویم ولی به مسایل تغذیه و بهداشت بی توجه باشیم و بالعکس، یقینا نتیجه لازم را به دست نمی آوریم.
اگر این گونه بودیم و عمل کردیم قطعاً در سلامت جسم و روح و دین قرار گرفته و همواره با روحیه ای با نشاط و با صفا خواهیم بود و از بلاها و بیماری ها و پیری زودرس و ... در امان خواهیم بود. انشاء الله


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:


1ـ بهداشت زندگی در پرتو قرآن، احادیث و علم روز، ابوالفضل خراسانی.
2ـ حلیه المتقین، علامه مجلسی.
3ـ آخرین پیامبر، اولین دانشگاه، شهید پاک نژاد.
4ـ مکارم الاخلاق.
5ـ دعاهای مفاتیح الجنان.[1]. ر.ک: مکارم الاخلاق، حسن ابن فضل طبرسی، طب الرضا ـ علیه السلام ـ و طب الصادق ـ علیه السلام ـ .


[2]. طلاق / 3.
[3]. حر عاملی، وسایل الشیعه، (و لا ینظر الله الی عبده و لا یزکیه لا ترک فریضه من فرائض الله و ارتکب کبیره من الکبائر).
[4]. بقره / 27.
[5]. رعد / 28.
[6]. محدثی، جواد، آشنایی با سوره های قرآن، نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
[7]. ر.ک، شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.

اندیشه قم



کلمات کلیدی :

شام ترین روزهاى هستى

شام ترین روزهاى هستى


مولاى من! اى سبزترین بهار هستى!

اى پاک ترین خوبى ها و اى زلال ترین نکویى ها!

بیا، بیا که دل آسمانیان، سخت تنگ آمدن توست.

بیا که آسمانیان غریب مانده اند و زمین، گرد زمینى بودن بر دل ها نشانده است.

بیا که بى وزش نسیم هدایتت، غبار غربت آسمانى بودن

و خاک دلبستگى به خاک بر چهره ها نشسته است.

بیا که بى تو زمین تنگ است و آسمان دلتنگ.

بیا تا با ریسمان تو به خدا بپیوندیم.

بیا اى آسمانى ترین و اى پاک ترین!

امروز دیگر آن قدر تاریک است که جز به خورشید نور تو به چراغى روشن نمى شود.

بگذار شام تارى که چشم هامان را مى آزارد به صبح دلنواز طلوعت پایان گیرد.

بگذار نواى ملکوتى قرآن در پیچد و همهمه ى لهویات را خاموش کند.

بگذار زینت دنیا از بها بیفتد.

بیا که دین آدم ها زیر دست و پاى دنیا له شده است(1)

زهد و بى میلى به دنیا، شعارى جذاب است

و رغبت به آخرت نیز، و هر دو در عمل فراموش شده اند؛

چهره ها به سوى اغنیا خندان است و رو به فقرا گرفته و عبوس(2)

دنیا چنان در دل ها جا خوش کرده که گویى چنین باید باشد.

دوستى ها، مهربانى ها، روشن نگرى ها فراموش شده اند.

یتیمان در انتظار دست نوازشى مى مانند

و مساکین چشم به راه طعامى

و بى خیالى پرده ى شبانه ى خود را بر دل هاى خواب زده کشیده است.

بیا که بى تو زمین چنان تنگ است که نفس هم در بند سینه اندوهناک مى ماند.

مولاى من! اى کشتى نجات موعود!

بیا که طوفان غفلت دل هامان را سخت مى لرزاند.

آه از غفلت و واى از خواب زدگى که چه درد رایجى شده امروز؛

سر بر بالش رفاه مى گذاریم و آرزو مى کنیم که همه خوابى خوش ببینند

و بر این آرزوى کریمانه بر خود مى بالیم،

غافل از آن که در فاصله اى نه چندان دور، کودکى بى پناه مى نالد.

بر سفره هاى رنگارنگ غذا مى نشینیم

و خدا را شکر مى گوییم بر فزونى نعمتش،

غافل از آن که شکر سفره ى رنگارنگ، اطعام مساکین است.

(امان ز لحظه ى غفلت که شاهدم هستى).

 

دم به دم آیه هاى عبرت از پیش نگاهمان مى گذرند

و نداى (أین تذهبون)(3) شان بلند است

و ما باز هم غافلیم.(کو نسیمى ز عنایت که کند بیدارم)(4)

تو از خدا مى خواهى که خوراکمان را از حرام و شبه حرام پاک کند

و ما به رنگارنگى غذا مى اندیشیم.

 

تو از خدا مى خواهى که چشممان را از حرام باز دارد

و گوشمان را از لغو نگه دارد

و ما به رفاه و آزادى و به دنیا مى اندیشیم.

 

بیا اى آسمانى ترین واى پاک ترین!

امروز دیگر آن قدر تاریک است که جز به خورشید نور تو به چراغى روشن نمى شود.

بگذار شام تارى که چشم هامان را مى آزارد به صبح دلنواز طلوعت پایان گیرد.

بگذار نواى ملکوتى قرآن در پیچد وهمهمه ى لهویات را خاموش کند.

بگذار زینت دنیا از بها بیفتد.

بیاکه دین آدم ها زیر دست وپاى دنیا له شده است اى پاک ترین!

بیا که امروز آن قدر تاریک است که جز با نور حضور تو با نورى روشن نمى شود.

اى بزرگوارترین! بیا که با ریسمان تو به خدا بپیوندیم(5)

بیا که با ولایت تو به سعادت برسیم،(6)

با یارى تو رستگار شویم.(7)

و به پیروى تو بهشت را دریابیم.(8)

ببار اى باران پاکى ها!

تا تیرگى همه ى غفلت ها و معصیت ها از دامنمان شسته شود.

این زمین تنگ و تیره به نور تو روشن خواهد شد.(9)

به نگاه رحیمانه ى تو دلمان شفا خواهد گرفت و خوبى از میان دست هاى الهى تو جارى خواهد شد.

بیا ای مهربان موعود! پدر و مادرم و تمام هستى ام به فداى تو باد!.(10)

 

پی نوشت ها:

1-  میزان الحکمه، روایت 15146.

2-  همان، روایت 15143.

3- تکویر (81) آیه ى 26.

4- حافظ.

5-  ر.ک: ص 58، پاورقى 3.

6- ر.ک ص 32، پاورقى 5.

7-  ر.ک:ص 34، پاورقى 6.

8-  مفاتیح الجنان، ص 902: (من اتبعکم فالجنة مأواه)

9- همان، ص 906: (واشرقت الأرض بنورکم)

10- همان: (بأبى انتم وأمى ونفسى)

منبع: کتاب روح بهار، منیره زارعان



کلمات کلیدی :

وقتی که تو ... ساله بودی

وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادرت) بِهت غذا میداد و تو رو تر و خشک می کرد ...
تو هم با گریه کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی!

وقتی که تو 2 ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری.
تو هم این طوری ازش تشکر می کردی، که  وقتی صدات می زد، فرار می کردی!

وقتی که 3 ساله بودی، اون، با عشق، تمام غذایت را آماده می کرد.
تو هم با ریختن ظرف غذات ،کف اتاق،ازش تشکر می کردی !

وقتی 4 ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید.
تو هم، با رنگ کردن میز اتاق نهار خوری، ازش تشکر می کردی!

وقتی که 5 ساله بودی، اون، لباس شیک به تنت کرد تا به مهد کودک بری.
تو هم، با انداختن (به عمد) خودت تو گِل، ازش تشکر کردی !

وقتی که 6 ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد.
تو هم، با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم!، ازش تشکر می کردی ...!

وقتی که 7 ساله بودی، اون، برات یک توپ فوتبال خرید.
تو هم، با شکستن پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی!!!

وقتی که 8 ساله بودی، اون، برات بستنی خرید.
تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر کردی!

وقتی که 9 ساله بودی، اون، هزینه کلاس پیانوی تو رو پرداخت.
تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری پیانو، ازش تشکر کردی!

وقتی که 10 ساله بودی، اون، تمام روز رو رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس ژیمناستیک و از اونجا به جشن تولد دوستانت، ببره...
ت
و هم با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه حتی پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی !

وقتی که 11 ساله بودی، اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد.
تو هم، ازش تشکر کردی: ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه !

وقتی که 12 ساله بودی، اون دلسوزانه تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلوزِیِونی بر حذر داشت.
تو هم، ازش تشکر کردی: صبر کردی تا از خونه بیرون بره و بعد ...

وقتی که 13 ساله بودی، اون بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی.
تو هم، ازش تشکر کردی، با گفتن این جمله: تو اصلاً سلیقه ای نداری!

وقتی که 14 ساله بودی، اون، هزینه اردو یک ماهه تابستانی تو رو پرداخت کرد.
تو هم،ازش تشکر کردی: با فراموش کردن  نوشتن یک نامه ساده !!!

وقتی که 15 ساله بودی، اون از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه ...
تو هم، ازش تشکر کردی: با قفل کردن درب اتاقت!

وقتی که 16 ساله بودی، اون بهت رانندگی یاد داد ...
تو هم ،هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی ؛ اینجوری ازش تشکر کردی!

وقتی که 17 ساله بودی،و وقتیکه اون منتظر یه تماس مهم بود :
تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و، اینطوری ازش تشکر کردی

وقتی که 18 ساله بودی، اون ، در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانت، از خوشحالی گریه می کرد.
تو هم، ازش تشکر کردی،اینطوری که  تا تموم شدن جشن، پیش مادرت نیومدی!

وقتی که 19 ساله بودی، اون، شهریه دانشگاهت رو پرداخت، همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد.
تو هم، ازش تشکر کردی،:با گفتن خداحافظِ خشک و خالی، بیرون خوبگاه، به خاطر اینکه نمی خواستی جلوی دوستات خودتو دست و پا
چلفتی و بچه ننه نشون بدی!!!

وقتی که 20 ساله بودی، اون، ازت پرسید که، آیا شخص خاصی به عنوان همسر مد نظرت هست؟
تو هم، ازش تشکر کردی با گفتنِ: به تو ربطی نداره !

وقتی که 21 ساله بودی، اون، بهت پیشنهاد خط مشی برای آینده ات داد.
تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی: من نمی خوام مثل تو باشم!!!

وقتی که 22 ساله بودی، اون تو رو، در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت.
تو هم،ازش تشکر کردی،ازش پرسیدی که: می تونی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه کنی؟!

وقتی که 23 ساله بودی، اون، برای اولین آپارتمانت، بهت اثاثیه داد.
تو هم، ازش تشکر کردی،با گفتن این جمله، پیش دوستات،:اون اثاثیه ها زشت و قدیمی هستن!

وقتی که 24 ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه، در آینده می خوای با اون ها چی کار کنی، ازت سئوال کرد.
تو هم با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی:مــادررر،لطفا تو کارام دخالت نکن !

وقتی که 25 ساله بودی، اون، کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی، و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که: دلم خیلی برات تنگ می شه...
تو هم ازش تشکر کردی، اینطوری که، یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی!!!

وقتی که 30 ساله بودی، اون، از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد.
تو هم با گفتن این جمله ،ازش تشکر کردی، همه چیز دیگه تغییر کرده !!!

وقتی که 40 ساله بودی، اون، بهت زنگ زد تا روز تولد یکی از اقوام رو یادآوری کنه.
تو هم با گفتن"من الان خیلی گرفتارم" ازش تشکرکردی!

وقتی که 50 ساله بودی، اون، مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت.
تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین، سربار فرزندانشون می شن، ازش تشکر کردی!!!

و سپس، یک روز، اون، به آرامی از دنیا میره  و تمام کارهایی که در حق مادرت انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد ...



کلمات کلیدی :

کار متواضعانه مرحوم دولابی

کار متواضعانه مرحوم دولابی

امام خامنه ای

مرحوم دولابی : دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده می فرمودند که سرعت ایشان ( مقام معظم رهبری) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده می شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.

سیره عملی مقام معظم رهبری

الگو پذیری و الگو جویی اموری است که در ادوار مختلف زندگی انسان وجود دارد و اصولاً افرادی که دارای هدفی می باشند نا خودآگاه دنبال اسوه و الگو بوده و در سیر رسیدن به هدف از افراد موفق در این مسیر الگو پذیری نموده سعی می کند خود را همانند آن در رفتار و عمل کند.

قران کریم تاکید بر معرفی الگو داشته و در آیات مختلف به این امر اشاره کرده و انبیا الهی را عموماً و حضرت ابراهیم و محمد (ص) خصوصاً را به عنوان الگو برای مومنین مطرح نموده است. اصولاً طرح تاریخ انبیای الهی و بیان خاطرات آنها در قرآن کریم ریشه در الگو سازی و الگو پذیری دارد.

بررسی شخصیت مقام معظم رهبری که یکی از اندیشمندان و متفکران  تاثیر گذار در قرن گذشته و حال و خصوصاً در جهان اسلام بوده است  از ابعاد مختلفی می تواند مورد کنکاش و بحث و بررسی قرار گیرد و ما معتقدیم که دنیای امروز بیش از گذشته به واکاوی اندیشه های این شخصیت بزرگوار نیازمند است و از این جهت مطالبی از سیره عملی ایشان بیان می کنیم.

 

بوسیدن دست یک پزشک 

حاج حسین سلیمانی یکی از افراد حلقه اول محافظان امام خمینی بود که در سال‏های61 تا 66 به توفیق خدمت در این جایگاه نائل شد. ایشان در خاطرات خود از امام، به واقعه‏ای اشاره می‏‏‏کنند که می‏تواند ما را در شناخت بیشتر از ابعاد شخصیتی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‏‏‏الله خامنه‏‏‏ای، کمک کند.

 

بیان خاطره را از زبان ایشان:

«از سال 61 و 62 به بعد که بنده محضر امام بودم، مشاهده کردم که یک تیم پزشکی قوی، متشکل از ده پانزده پزشک حاذق و با تجربه در آن‏جا مستقر هستند و حتی پزشکانی از اصفهان نیز در آن‏جا بودند. دکتر پورمقدس هفته‏‏‏ای یک شب در بیت می‏‏‏ماندند. هر شب دو دکتر کشیک داشتند و پرستارهای زیادی هم آن‏جا مستقر بودند.

 

در آن مقطع، پزشکان در بالای حسینیه بودند. زنگی هم از داخل دفتر و منزل حضرت امام به اتاق پزشکان وصل بود تا اگر مشکل به وجود آمد؛ فوراً اطبا را خبر کنند و خود را به امام برسانند.

 

در ماه رمضان سال 64 یا 65 بود که امام وقتی قبل از ظهر (حدود ساعت ده و یازده) برای مسواک زدن می‏‏‏روند، سرشان گیج می‏خورد و به زمین می‏افتند! زنگی را که برای این منظور تعبیه شده بود می‏‏‏فشارند.

 

دکتر پورمقدس که نوبت کشیکش بوده با همان لباس استراحتش بالای سر امام می‏رود و می‏‏‏بیند که ایشان روی زمین افتاده است.

 تنفس سینه به سینه و دهان به دهان می‏‏‏دهند و بعد هم کپسول اکسیژن می‏‏‏آورند. بعد امام را با برانکارد به بیمارستان بردند و حدود یک ماه ایشان در آنجا بستری بودند که البته کسی از این ماجرا مطلع نشد.

 

وقتی امام بستری بودند، آقای خامنه‏‏‏ای به دیدنشان آمدند و بنده هم حضور داشتم. در آنجا حاج احمد آقا قضیه را توضیح دادند و گفتند که این آقای دکتر پورمقدس، آقا را نجات دادند.

 

 در همان موقع آقای خامنه‏ای برخاستند و به سمت دکتر رفتند. خم شدند و به زور دست پزشک را بوسیدند! ( همه ما از این حرکت آقای خامنه‏آی تعجب کردیم؛ به راستی که این اقدام از سوی یک رییس‏جمهور کمال تعجب را برای ما در پی داشت. واقعاً ایشان از تواضع و فروتنی و اخلاق نیکی برخوردارند

 

برای ما سماور نفتی تهیه کنید
 

یکی از نزدیکان مقام معظّم رهبری تعریف میکرد: « در زمان ریاست جمهوری ایشان، یک روز از من خواستند، سماوری برایشان تهیه کنم. من به بازار رفتم و با زحمت زیاد، یک سماور برقی با قیمت تعاونی خریدم. فردای آن روز، ایشان فرمودند: سماور را پس بدهید.

 من گفتم: حاج آقا ما خیلی تلاش کردیم تا سماور برقی با قیمت تعاونی پیدا کنیم. امّا رهبر عزیز فرمودند: « برای ما سماور نفتی تهیه کنید. زیرا کشور ما در حال جنگ است و درست نیست که با این وضع، ما از سماور برقی استفاده کنیم.

 

    شیفته قرآن
 

یکی از علایق و ویژگیهای خاص مقام معظم رهبری اهمیت دادن ایشان به قرآن است بطوری که در مراسمات قرآنی شرکت کرده و خود صاحب نظر بوده و قاریان قران را دراین زمینه راهنمایی کرده اند.

 

   آیة الله العظمی خامنه ای، پرورش یافته مکتب قرآن و آشنای دیرینه آن است. زمزمه های تلاوت آیات قرآنی را با دل و جان می شنود و در چشم انداز معارف وحی، دنیای امید خویش را می بیند.

 

 در روزگار خفقان و سیاه رژیم طاغوت، که قرآن به مساجد و مجالس عزا محدود می شد و قاریانی جز کهنسالان نداشت، درس تفسیرش دلهای غبارگرفته را صفا می داد و از شهد شیرین معارف قرآنی، اذهان تشنه شیفتگانش را سیراب می کرد و مأمنی برای جوانان مسلمان و انقلابی بود.

 

زمانی که روشنفکر نمایان سرخورده، دریچه جان و خرد خویش را بر افقهای «شرق و غرب» گشوده و حیات خویش را در آن جستجو می کردند. و «منور الفکرها» تلاوت قرآن را به مسخره و استهزاء گرفته، کهنه پرستی می انگاشتند، او به قرآن دل داده و نظر می دوخت و از گرمای این خورشید پر فروغ آرامش می گرفت.

 

    اکنون نیز که عهده دار رهبری جامعه اسلامی است و انبوه مسائل و مشکلات فراغ بال را از ایشان گرفته است، ساعتها در محفل قاریان می نشیند و دل و جان خویش را به قرآن می سپارد و با لذت معنوی خاصی، ترنم ملکوتی قرآن را از قاریان کتاب آسمانی وحی می شنود؛ و این حاکی از ملهم بودن روح و فکر ایشان از قرآن است. یکی از قاریان محترم کشور، می گوید :

 

    سالهاست که قاریان، حافظان، متولیان کارهای قرآنی و اساتید قرآن، در ماه مبارک رمضان به حضور مقام معظم رهبری می رسند که معمولا دو ساعت قبل از افطار، مجلس شروع شده و تا افطار ادامه پیدا می کند.

 

گاهی حدود پنج ساعت می نشینند و قرآن استماع می کنند انسان وقتی علاقه وافر ایشان به قرآن و التذاذ روحی معظم له را از استماع قرآن می بیند، این آیه به ذهنش می آید که:

 

«انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا» (1) ایشان نقش محوری در بسط فرهنگ قرآنی در جامعه داشته و دارند و تلاش بی وقفه معظم له در راه توسعه فرهنگ قرآنی به قدری است که ما الآن شاهدیم چگونه آموزش قرآن در جامعه بسط پیدا کرده و قاریان ممتاز فراوانی در سطح دانشگاهیان، دانش آموزان و حتی خردسالان داریم. 2

 

کار عجیب مرحوم دولابی
 

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی: در جلسه آخری که ایشان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده می فرمودند کاری که تا به حال مرحوم دولابی نکرده بود و کسی هم ندیده بود، این بود که در جلسه آخر هنگامی که به رهبر نزدیک شدند دست آقا را گرفتند و بوسیدند و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه مریدباز و مریددار بودند و نه کسی بودند که تواضع بی جایی انجام دهند.

 

 اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده می فرمودند که سرعت ایشان ( مقام معظم رهبری) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده می شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.

 

 این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل عرفانی برایاشان به کار می برند می فرمودند ایشان (رهبر معظم) یک مجموعه نوری است که با سرعت بر نورانیتشان افزوده میشود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی که در مسایل سیاسی عده ای ایشان را اذیت می کردند مرحوم دولابی می فرمودند:

اگر ایشان ( آیت الله خامنه ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. اینها برای آن است که شما آبدیده تر شوید و تمام این برنامه ها فقط برای تعالی شخص شما است.« استاد علی اکبر پرورشی»

 

    وارستگی و قناعت
 

    بی آلایشی و سادگی از افتخارات زندگی حضرتش بوده است و آراستگی به زیور قناعت و سادگی و پیراسته بودن از رذایل طمع و حرص و تکبر، از بارزترین حالات روحی و رفتاری اوست.

 

هرگز غنا و دارایی موجب اسراف و تبذیر، و تنگدستی و ناداری سبب تملق و سرکوبی عزت نفس وی نبوده، پیوسته خویشتن را از آلودگی به جلوه های فریبنده دنیایی دور داشته و مناعت طبع و بزرگواری را سرلوحه زندگی خویش قرار داده است.

    حجة الاسلام و المسلمین قرائتی می گوید:

    برای عقد دخترم به منزل شخصی ایشان رفتیم. قالی خانه آقا نخ نما شده بود. در زمان ریاست جمهوری به هنگام اقتدا به ایشان در نماز، معظم له لامپهای اضافی اتاق را خاموش کرد و تنها یک لامپ را روشن گذاشتند.(3)

 

کرامت نفس
 

 بزرگواری و بخشش در زندگی نورانی اش موج می زند و امواج دریای محبت و مهربانی اش در ساحل دوستی و معاشرت آرام می گیرد. کردار نیک و رفتار آموزنده اش، زلالی آب چشمه ساران را می نمایاند.

 

پیوسته با زلال شیرین محبت، زنگارهای کینه توزی را شسته و با نسیم مهربانی بذر همدلی و صمیمیت را در دلها می فشاند و هرگز از سلوک و معاشرت با نزدیکان و دوستان روی بر نمی تابد و نسبت به زیردستان تکبر و در برابر زورمندان تواضع نشان نمی دهد.

 

حجة الاسلام و المسلمین واعظ زاده خراسانی در این باره می گوید:

 

ایشان در میان فامیل و دوستان و آشنایان و همدرسانشان به اخلاق نیکو، حسن سلوک و معاشرت خوب و برخورد ملایم، شهرت داشته و دارند تا این حد که تقریبا بی نظیر است

 

خوشا به حال رهروانی که جام خود را از صهـبای ولایت الهی پُر کنند.


--------------------------------------------------------------------------------


پی نوشتها :

   1.  انفال (8)، آیه .2

2. مصاحبه مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، 21/3/ 73

 3. مصاحبه مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، 30/11/72

منبع: خاطرات حاج حسین سلیمانی از محافظان حضرت امام، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 59 و 60 و 92

پایگاه حوزه نت



کلمات کلیدی :

عشق برای خوشبختی کافی است؟

عشق برای خوشبختی کافی است؟

آیا درست است که متضادها بیشتر همدیگر را جذب می‌کنند، یا باید به «کفویت» توجه کرد؟ این سوالی است که خیلی ها در آستانه ازدواج می پرسند و جواب صریحی نمی توان به آن داد. پاسخ به این سوال در یک جمله جا می گیرد: تفاوت در عین کفویت.

عشق برای خوشبختی کافی است؟
شما برای ازدواج نیاز به تناسب هایی دارید که به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیستند. این تناسب ها و کفویت ها عبارتند از

1- تفاوت سنی:
هر از گاهی در روزنامه می‌خوانیم که مردی با سن بیش از 70 سال با خانمی 25 ساله ازدواج کرده است، یا زنی حدود 60 سال به عقد مردی 30 ساله درآمده است! شاید این اندازه فاصله سنی را مواردی نادر بدانیم، اما هنوز پاسخ قاطعی برای میزان فاصله سنی همسران داده نشده است.

2- تفاوت در ملیت: تفاوت‌های قومی و ملی همسران، زمینه‌ساز تفاوت در آداب و رسوم و معیارهای زندگی آنان است. بنابراین ازدواج ملیت های مختلف به معنی بی توجهی به کفویت است.

3- تفاوت نژادی: افراد یک نژاد معمولاً با هم ازدواج می‌کنند، اما آیا اگر دو نفر با نژادهای مختلف با هم پیوند زناشویی برقرار کنند، دچار مشکل می‌شوند؟ به احتمال زیاد بله. چون آداب و رسوم و پرورش کودکی شان با هم متفاوت است و به احتمال زیاد راحت نمی توانند همدیگر را بپذیرند.

4- تفاوت در پیشینه خانوادگی: هر فرد پیش از ازدواج دست کم بیست سال در بستر خانواده خود رشد کرده‌است. وضعیت اقتصادی و شیوه‌های تربیتی پدر و مادر بخش مهمی از شخصیت او را می‌سازد و شکل می‌دهد. ازدواج یک جوان از خانواده فقیر، با فرهنگ و تربیت خاص با جوان دیگری که در خانواده‌ای مرفه با فرهنگ و تربیت دیگری رشد کرده، چقدر مناسب است؟ مسلما این ازدواج زمینه ساز اختلافات زیادی می شود. قصه شاهزاده و گدا همیشه هم پایان خوش ندارد!

 
5- تفاوت در میزان تحصیلات:
آیا ازدواج یک دختر با مدرک کارشناسی ارشد با یک پسر دیپلم مشکل‌ساز است؟ به احتمال زیاد بله. تنها شرطی که این ازدواج را ممکن می کند، آن است که طرفی که تحصیلات کمتری دارد مدام خود را به روز کند و انگیزه پیشرفت کافی داشته باشد. درست هم اندازه همسری که تحصیلات بالاتر دارد.
امروزه بسیاری از جوانان معتقدند که ازدواج بدون عشق معنایی ندارد و عشق می تواند تفاوت ها را کمرنگ کند. عشق قطعا چنین تاثیری دارد اما نه در دراز مدت و نه در همه زمینه ها

6- تفاوت در سطح هوشی:
این یکی از آن تفاوت هایی است که زندگی را از همان ابتدا به بن بست می رساند. تفاوت هوش یعنی تفاوت میزان درک، استدلال و دنیای ذهنی زن و شوهر.
 

7- تفاوت در وضعیت زناشویی:
اینجا بحث ازدواج قبلی است. حال یا از ازدواج قبلی دارای فرزند هستند یا فرزندی ندارند... در باره این تفاوت چه باید گفت؟ این تفاوت معمولا مشکل ساز است اما در خیلی موارد زن و شوهر می توانند با فیلتر کردن مزاحمت های موجود، تغییر دادن ذهنیت خود و تغییر انتظارات، با هم کنار بیایند و خاطره زندگی قبلی را از ذهنشان پاک کنند.

 
8- تفاوت‌های مذهبی:
ازدواج یک مسیحی با مسلمان، یا اعضای فرقه‌های مختلف یک دین با هم تا چه اندازه پایدار و موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ دین زیربنای زندگی است. به خصوص در میان ما مسلمانان که عقاید دینی در بطن زندگی مان قرار دارد و تار و پود ما را شکل داده. شما حتی اگر خود را زیاد مقید ندانید، باز هم سر بزنگاه دچار اختلافات مذهبی و اختلاف در ارزش ها و هنجارها خواهید شد و کارتان به بگو مگو خواهد کشید.

 
آیا عشق اختلاف ها را از بین می برد؟

امروزه بسیاری از جوانان معتقدند که ازدواج بدون عشق معنایی ندارد و عشق می تواند تفاوت ها را کمرنگ کند. عشق قطعا چنین تاثیری دارد اما نه در دراز مدت و نه در همه زمینه ها. 8موردی که در بالا گفتیم معمولا با جادوی عشق نقض نمی شوند و می توانند همچنان زندگی شما را تحت الشعاع قرار دهند.

 
برگرفته از بیداری



کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید