سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشانی یک قبر بی نشان

نشانی یک قبر بی نشان

شهادت حضرت زهرا (س)


در لحظاتی که پیکر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن می شد، عملا نیز توصیه او درباره ولایت علی (علیه السلام) ـ که مسیر حرکت سیاسی جامعه اسلامی را تبیین می کرد ـ دفن می شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ظرافتی که تنها از او باید انتظار داشت، علی (علیه السلام) را "ولی مؤمنان" معرفی کرد، نه "ولی مسلمین" و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آورده اند و اینک مسلمان نامیده می شوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت. ولی از کسانی که به پیامبری پیامبر ایمان آورده و ولایت پیامبر را پذیرفته اند، انتظار می رود که پذیرای ولایت علی (علیه السلام) باشند.

در این شرایط، فاطمه (علیها السلام) می دید که عملا پیام و پیامبر هر دو از دست رفته اند و یا دست کم پیام پیامبر در برابر موج تجدیدنظرطلبی و ارتجاع1 در خطر از دست رفتن است و اگر کسی در مقابل این سیل زمانگیر و ایمان برانداز مقاومت نکند، همه چیز از دست خواهد رفت. همه چیز! ... برای همیشه! ...

این چنین بود که با استواری تمام در مسجدالنبی خطاب به همه آنهایی که به موازنه های سیاسی و به قدرت جدید "آری" و به وصایای پیامبر "نه" گفته بودند، گفت: "...ما مانند کسی که با کارد و نیزه پیکرش چاک چاک شود، در برابر شما استقامت و بردباری خواهیم کرد ..."2

هیچ کس باور نمی کرد که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه از جان گذشته و بی باک، برای دفاع از پیام پیامبر به پاخیزد و از هیچ فرصتی فروگذار نکند. از رویارویی مستقیم با ارتجاع تا دعوت حضوری مهاجرین و انصار، از حضور هدفمند در مسجد النبی و کنار مزار شهدا تا بیان صریح اعتراض در خطبه ها و ملاقات ها و ...

به عنوان نمونه، او در روزهای آخر عمرش و در پاسخ به ام سلمه که حال او را جویا شد، صراحتاً اعلام نمود که: "محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست."3 در فرصتی دیگر فاطمه (علیها السلام) شبیه به همین اظهارات را به طور مبوسط و گسترده تر با زنان مدینه که به عیادت او رفته بودند، در میان گذاشت و گفت: "صبح کردم به خدا، بیزار از دنیای شما و خشمگین از مردهای شما ... وای بر اینان! چرا این منصب [جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)] را از فراز پایه های محکم و تزلزل ناپذیر رسالت و نبوت و وحی برکندند و از کسی که بر امر دنیا و دینشان خبیرتر و کارآمدتر بود، گرفتند؟ ... اینان از ابوالحسن چه عقده ای در دل داشتند؟ ... سوگند به خدا اگر زمام مرکب حکومت که رسول خدا به او سپرده بود، در دست او باز می گذاشتند و از او دفاع و پیروی می کردند، به خوبی این مرکب را مهار می کرد ... به راستی که اگر چنین کرده بودند درهای برکت آسمان و زمین به روی آنان گشوده می شد. اما ..."4


پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ظـرافـتـی کـه تـنـها از او باید انتظار داشت، علی (علیه السلام) را "ولی مؤمنان" معرفی کرد، نه "ولی مسلمین" و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آورده اند و اینک مسلمان نامیده می شوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت.

و در ادامه نیز همانند آخرین شعله های شمعی که در حال خاموش شدن است، از زبان او شنیده شد که فرمود: "...اکنون بیا و بشنو! هر چه از این پس زندگی کنی، روزگار تازه ها و شگفتی های دیگری به تو نشان خواهد داد ... به راستی کار اینان شگفت آور است! اینها دنباله ها را به جای پیشروان نشاندند و پیشتازان را رها کرده و پس ماندگان را گرفتند. هان! به خدا سوگند که این کردار نابجا و ناپسند، روزگار شما را آبستن حوادثی خواهد کرد که نتایج شوم آن را در آینده خواهید دید ..." 5

 شمّه‌اى از اخلاق، صفات و کرامات حضرت فاطمه علیهاالسلام


فاطمه (علیها السلام) که از هر فرصتی برای هشدار مردم زمان خود استفاده کرده بود و آنها، یا هشدار او را نادیده گرفته بودند و یا آن را نفهمیده بودند، اینک در اندیشه مردمی بود که در آینده خواهند آمد. برای آنها چه می توان کرد؟ آنها را چگونه می توان هشیار نمود؟ چگونه با آنها می توان سخن گفت؟ چگونه می توان به آنها خبر داد که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، پیام او قربانی دسیسه اشرافیت و جاه طلبی نخبگان سیاسی و فرصت طلبی آنها که اسلام را برای خود می خواستند و جهل و ساده اندیشی مردم شده است؟ چگونه می توان صدای اعتراض خود را به گوش تاریخ رسانید؟ راستی فاطمه (علیها السلام) چه وسیله ای در اختیار داشت تا با آن اعتراض خود را به گوش خلقها و نسلها و عصرها برساند؟ او حتی از حق گریستن در سوگ پیام و پیامبر نیز محروم شده بود.

از میان صفحات تاریخ صدای اعتراض فاطمه (علیها السلام) را در میان وصیتی کوتاه می توان شنید:

"بسم الله الرحمن الرحیم


این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت می کند. وصیت می کند در حالی که شهادت می دهد به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی می دهد که بهشت حق است، دوزخ حق است و قیامت بی تردید فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در گورهایند، زنده خواهد کرد.

علی! منم فاطمه! دختر محمد که خدا مرا به همسری تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر مکن. تو را به خدا می سپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام می رسانم."6

فاطمه سفارش کرده بود که پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شود. اختفای محل دفن پیکر فاطمه (علیها السلام) در حقیقت پیام او به تاریخ بود. پیامی به بشریت مسلمان برای همیشه تاریخ. هنگامی این پیام می توانست به همه نسلها و عصرها در عرصه تاریخ برسد که پیکر فاطمه (علیها السلام) مخفیانه به خاک سپرده شده باشد تا مردم نشانی قبر گمشده او را در داستان زندگی اندوهبار و اعتراض دائمی او به ارتجاع و استبداد جستجو کنند و بتوانند از این پنجره نگاهی نو و جدید به تاریخ اسلام و سرنوشت بشریت مسلمان داشته باشند.

بدین گونه بود که فاطمه (علیها السلام) از مرگ، زندگی و از شکست، پیروزی و از فاجعه، حماسه و از آرامش ابدی خود، حرکتی دائمی و شوری انقلابی در همه عصرها و نسلها و در بستر تمام قرون آفرید و هنوز هم قلب فاطمه (علیها السلام) در التهاب سرنوشت مسلمانان جهان می تپد و چشمهایش منتظر پرچمی است که روزی برای رهایی بشریت مظلوم و دفاع از اسلام و بازآفرینی مدینة النبی، به دست فرزندش مهدی موعود برافراشته گردد.

امروز نیز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان و بشریت تحت ستم است، باید به راز قبر پنهان، سینه گدازان، اشک فروان و آه سوزان فاطمه (علیها السلام) بیندیشد و سخنان او را زمزمه کند و در حد خویش پیام فاطمه را به گوش جهانیان برساند ...

 

شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان

برگرفته از کتاب: “شهر گمشده؛ فاطمه چه گفت ...؟ مدینه چه شد ...؟”، نوشته محمدحسن زورق

 

پاورقی ها:

1ـ اینان کسانی بودند که به حکم آنکه در برابر گفتار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، نظر خویش را هم به حساب می آوردند و در دوران قدرت، با کنار نهادن حکم خدا و رسول، به پندار خود عمل می نمودند، گویا تجدید نظر طلب هستند و از آنجا که پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به راه و رسم عرب جاهلی روی آوردند، مطابق تعبیر قرآن کریم، واپس گرا و مرتجع نامیده شدند.

2- منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 14- جواهر المطالب فی مناقب الامام علی، جلد 1، صفحه 160

منابع شیعه: دلائل الامامة، صفحه 116- مناقب آل ابی طالب جلد 2 صفحه 50 - احتجاج، جلد 1، صفحه 138- کشف الغمه، جلد 2، صفحه 112 و ...

3ـ منابع شیعه: مناقب آل ابی طالب، جلد 2، صفحه 49- جامع الأخبار، صفحه 91 و ...

4ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 19- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 16، صفحه 234 و ...

منابع شیعه: معانی الاخبار، صفحه 354- کشف الغمه، جلد 1، صفحه 492- احتجاج، جلد 1، صفحه 108 و ...

5ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، جلد 1، صفحه 9 - نثر الدر، جلد 1، صفحه 264

منابع شیعه: دلائل الإمامه، صفحه 41- کشف الغمه، جلد 1، صفحه492- احتجاج طبرسی، جلد 1، صفحه 108- امالی شیخ طوسی، صفحه 374

6- منابع شیعه:بحارالانوار، جلد 43، صفحه 214- بیت الاحزان، صفحه 18و ...

فرازهائی از وصایای صدیقه طاهره (علیها السلام)، به انحاء گوناگون در منابع اهل سنت ذکر گردیده است، به عنوان نمونه، تعدادی از منابع معتبر اهل سنت که به مسأله تدفین شبانه آن حضرت اشاره می کنند، عبارتند از: صحیح بخاری، جلد 5، باب غزوه خیبر، صفحه 139(چاپ سلطان عبدالحمید)- صحیح مسلم، باب "قول النبی لا نورث"، حدیث 1759- طبقات ابن سعد، جلد 8، صفحه 29 و 30- التنبیه و الاشراف، جلد 1، صفحه 106- سیر اعلام النبلاء، جلد2، صفحه 127و 128- اسد الغابة، جلد 3، صفحه 398- سنن بیهقی، جلد 4، صفحه 29 و 31- استیعاب، جلد 2 صفحه 114- خلاصه وفاء الوفاء، جلد 1، صفحه 259 و ...

منبع: سایت تبیان



کلمات کلیدی :

توسل به حضرت زهرا (ع)

توسل به حضرت زهرا (ع)

توسل به حضرت زهرا


ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالیقدر صدر اسلام است

که همواره در خدمت خاندان نبوت بود،

پس از آنکه فاطمه(علیهاالسلام) از دنیا رفت ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی توانست در مدینه بماند

بنابراین عازم مکه شد، در راه در بیابان جحفه ،

تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید.

در این لحظه متوجه خدا گردید

و در حالی چشمش پر از اشک بود عرض ‍ کرد:

یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک :

پروردگار من ! آیا مرا تشنه می گذاری با اینکه من کنیز دختر پیامبرت (فاطمه) هستم .

پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد، از آن آب آشامید و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد.

 


حضرت زهرا دلش از یاس بود



عشق من پاییز آمد مثل پار

باز هم ما بازماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس مشکی‌پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس در هر جا نوید آشتی‌ست

یاس دامان سپید آشتی‌ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس

یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چکانید اشک حیدر را به راه

عشق معصوم علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا گل یاس کبود

گریه آری گریه چون ابر چمن

بر کبود یاس و سرخ نسترن

گریه کن حیدر که مقصد مشکل است

این جدایی از محمد مشکل است

گریه کن زیرا که دخت آفتاب

بی‌خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین

این امانت را امین باش  ای زمین

نیمه‌شب دزدانه باید در مغاک

ریخت بر روی گل خورشید خاک

یاس خوشبوی محمد داغ دید

صد فدک زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز دو کس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت کن که فاق

می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن کن تا سحر

که پر است از لخته خون جگر

گریه کن چون ابر بارانی به چاه

بر حسین تشنه‌لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند

دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس کن

گریه بر طفلان بی‌عباس کن

باز کن حیدر تو شط اشک را

تا نگیرد با خجالت مشک را

گریه کن بر آن یتیمانی که شام

با تو می‌خوردند در اشک مدام

گریه کن چون گریه ابر بهار

گریه کن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادان که مادر‌مرده‌اند

مثل طفلانی که آتش خورده‌اند

گریه کن در زیر تابوت روان

گریه کن بر نسترن‌های جوان

گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان کوچیده‌اند

گریه کن زیرا که شبنم فانی است

هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم

ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان

من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل در تن من چاک شد

آن بهار مرده در من خاک شد

ای بهار گریه‌ بار نا امید

ای گل مأیوس من یاس سپید

سید احمد عزیزی

 


اللهم صل علی علی ابن موسی الرضاالمرتضی

الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارضو من تحت الثری

الصدیق الشهید صلوة کثیرة تامة

زاکیة متواصلة متواترة مترادفة کافضل ما صلیتَ علی احد من اولیائک


سلظان سریر ارتضاء ما را بس

فرزند علی مرتضی ما را بس

در روز جزا که مزد هر کس بدهند

پاداش غلامی رضا ما را بس


پ ن: امروز که این نوشته براتون فعال میشه ، من توی حرم امام رضا(علیه السلام) نائب الزیارتون هستم.

 




کلمات کلیدی :

قرآن و اهل بیت (ع) ریسمان آویخته الهی به سوی مردم

قرآن و اهل بیت (ع) ریسمان آویخته الهی به سوی مردم

حضرت فاطمه زهرا(س)



وجود مبارک صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) سیره و سنّتی دارد که معرّف هویت اوست.

چون این ذات پر برکت همانند سائر ذوات قدسی، همتای قرآن کریمند و قرآن کریم عباراتی دارد، اشاراتی دارد، لطائفی دارد و حقائقی؛

چه این که از امام حسین (ع) و امام صادق (ع) رسیده است که قرآن به 4 بخش تقسیم می شود، 4 درجه دارد؛

یک درجه اش برای توده مردم است به نام عبارات قرآن، برتر از آن، اشارات قرآن است و والاتر از آن لطائف قرآن است و قلّه قرآن حقائق آن است که مخصوص انبیاء است.

صدیقه کبری هم که از ذوات قدسی عترت (ع) است سیره و سنّتی دارد که بخشی جزء عبارات آن سیره است،

توده مردم از آن بهره می برند؛ بخشی مربوط به اشارات سیره آن حضرت است که خواص استفاده می کنند

و بخشی مربوط به لطائف سیره و سنّت آن حضرت است که اخص بهره می برند

و بخشی مربوط به حقائق فاطمیه است که انبیاء استفاده می کنند و دیگران طرفی نمی بندند؛ بحث درباره آن حضرت در حقیقت همانند بحث درباره قرآن کریم است.


قرآن و اهل بیت (ع)، ریسمان ناگسستنی الهی

قرآن کریم که حبل خدا و ریسمان ناگسستنی الهی است، این را خدا نازل کرده است؛ لکن ا نزال قرآن همانند انزال باران نیست. این حبل را خدای سبحان نازل کرد، یعنی آویخت نه انداخت ! آنجوری که قرآن نازل شده است، باران نازل نمی شود؛ و آنطوری که باران نازل می شود، قرآن نازل نشده است. نازل کردن باران یعنی انداختن این قطره ها روی زمین، نازل کردن قرآن یعنی آویختن این طناب از بالا به زمین. چون قرآن حبل خداست و خدا این طناب را آویخت نه انداخت؛ لذا از عبارات تا اشارات و لطائف و حقائق، درجات این حبل است و هر کسی به اندازه علم و عملش می تواند در خدمت طناب الهی باشد.
اهل بیت (ع) و صدیقه کبری (س)، اینها حبل الله اند، حبل متین اند و حبل متین را خدا آویخت، نه انداخت. در همان حدیث معروف ثقلین ذات أقدس له فرمود : احد طرفیه ب ید ه سبحانه و تعالی(1)؛ یک طرف این طناب یعنی قرآن به دست خداست، طرف دیگرش در دست شماست.


( قرآن و عترت )، تنها مسیر نیل به سوی خدا

اگر کسی بخواهد به ذات أقدس له راه پیدا کند و از او فیض بگیرد، باید از مسیر قرآن و عترت بگذرد که همین صراط مستقیم است؛ بقیه کج راهه است و راه نیست ! و این قرآن و عترت تار و پود یک حبل متین اند؛ دو حبل نیست، دو طناب نیست تا کسی بگوید حسبنا ک تاب الله (2)، یا کسی بگوید حسبنا الع تره ! اینها تار و پود یک طنابند. اگر کسی قرآن را گرفت، هیچ راهی ندارد جز پذیرش ولایت عترت؛ و اگر کسی عترت مدار و ولایت پذیر بود، هیچ راهی ندارد جز پذیرش معارف قرآن کریم و همانطوری که همه معارف قرآن را ذات أقدس له تدوین و تضمین کرده است، صدر و ساقه این کتاب، کلام خداست؛ انسان کامل به نام عترت طاهرین، صدر و ساقه اینها محبت خداست، معرفت خداست؛ در قلب اینها چیزی جز محبت له نیست.
با این تحلیل روشن می شود که ضمیر ( حبّ ه ) در آیات پر برکت سوره هل أتی به الله بر می گردد نه به طعام : و یطع مون الطّعام علی حبّ ه م سکیناً و یتیماً و اسیراً (3)، نه علی حبّ الطّعام؛ اینها جزء مقرّبانند که فوق ابرارند ! در حرم امن مقرّبان الهی غیر از محبوب حقیقی موجودی راه ندارد. اگر قلب اینها به حبّ خدا متیّم شد(4) و اگر طبق بیان نورانی امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی صدر و ذیل قلب اینها مملّو از محبت الهی بود؛ هرگز اینها به خود علاقه ندارند، چه رسد به نان و گندم، نیازمند و علاقمند باشند تا ضمیر ( حبّ ه ) به طعام بر گردد !
دراصل اینگونه بوده:و یط عمون الطّعام علی حبّ الله؛ اگر کلمه ( الله ) قبلاً مطرح نشد، چون روشن بود و بیّن الرّشد است، نیازی به نام او و یاد او ندارد ! گاهی ضمیر در اوّل آیه قرار می گیرد و به خدای سبحان بر می گردد؛ آن ضمیر ضمیر شأن نیست، به خدا بر می گردد. خدا غائب نیست تا کسی بگوید که قبلاً نامی از او برده نشد ! بنابراین صدر و ساقه هویت و هستی اینها را محبت و معرفت الهی تضمین کرده است. اگر راه غیر از این نیست و سائر سالکان باید این راه را طی کنند، چاره ای جز شفاعت و وسیله و توسل نیست !


شبهه صاحب تفسیر المنار درباره توسل به اهل بیت (ع)
خوب عنایت کنید تا روشن بشود که معنای توسل چیست؛ و توسل امکان دارد، استحاله ندارد، واقع شده است و ضروریّ الوقوع هم هست. کسانی که مثل صاحب تفسیر المنار و مانند آن از معارف عترت طاهرین متأسفانه فاصله دارند، با اینکه صاحب نظرند، با اینکه عالم و اندیشورند؛ امّا وقتی مکتب نبینند و استاد نبینند، درک این معارف نظری پیچیده برای آنها حاصل نخواهد شد ! آنها درباره توسل مشکلاتی دارند، شبهه علمی دارند. خوب به این شبهه توجه کنید تا در شرح سخنان نورانی فاطمه زهرا (س) به این شبهه پاسخ داده شود.
آنها می گویند شفاعت و توسل وجهی ندارد، زیرا » توسل » یعنی وسیله گرفتن. اگر یک سالکی از مقصدی دور بود، انسان نیاز به وسیله دارد تا با کمک وسیله، خود را به آن مقصد دور برساند. اگر مقصد به ما نزدیک بود و ما در کنار مقصد قرار داشتیم، نیازی به وسیله نیست ! الآن کسانی که در این حسینیه اند، در کنار این دیوار یا منبر یا فرش یا جای دیگر آرمیده اند، وقتی نزدیک به آن مکانند، احتیاجی به وسیله نقلیه ندارند. چون محبوب آنها، مقصود آنها در کنار آنهاست. توسل برای جائی است که مقصود دور باشد و قاصد از آن جدا باشد، این نیازمند به وسیله است.
خدای سبحان خود را در قرآن کریم نزدیک معرفی کرده، در 4 مرحله خدا پیام قرب داده؛ فرمود : من به شما نزدیکم : ذا سألک ع باد ی عنّی فنّی قریأ اجیب دعوه الدّاع ذا دعان (5)، این مرحله اوّل که پیام قرب است؛ یعنی من به شما که اهل دعا و مناجاتید نزدیکم. از این بالاتر فرمود : نحن اقرب ا ل یه م نکم و لک ن لا تبص رون (6)، خدا از شما به این شخص محتضر نزدیکتر است؛ خدا به هر کدام از ما از دیگران نزدیکتر است، این مرحله دوّم. مرحله سوّم را در سوره قاف بیان کرد : لقد خلقنا النسان و نعلم ما توسو س ب ه نفسه و نحن اقرب ا ل یه م ن حبل الورید(7)؛ من از رگ حیاتی انسان به انسان نزدیکترم.
مرحله چهارم که از همه اینها عمیق تر و عریق تر است در سوره مبارکه انفال بیان شده که: واعلموا انّ الله یحول ب ین المرء و قلب ه (8)، بدانید خدا بین هر کس و قلب او که همان هویت و اصالت اوست فاصله است. این مرحله چهارم نیاز به توضیح بیشتری دارد، عصاره این مرحله چهارم این است که خدا از هر کدام ما به خود ما نزدیکتر است. یعنی خدا از من به خود من نزدیکتر است. هویت ما همان فؤاد و قلب ماست، دلمایه ماست، جانمایه ماست. این قرب چهارم البتّه بحث جدائی می طلبد. به هر تقدیر طبق این طوائف چهار گانه قرآن کریم، خدا به ما از هر موجودی نزدیکتر است. او،هم سمیع است هم بصیر است هم علیم است هم قدیر. اگر خدای ما به ما از هر موجودی نزدیکتر است و اگر سمیع و بصیر و علیم و قدیر است و اگر همه خواسته های ما را می شنود و می فهمد و می تواند، پس فاصله ای نیست ! وقتی فاصله نبود، نیازی به توسل نیست؛ چه حاجت که ما وسیله بگیریم ! این شبهه افرادی مثل صاحب المنار و هم فکران اوست.


فدک

اهمیت و ویژگی خطبه فدکیّه
امّا وجود مبارک فاطمه زهرا (س) در آن خطبه فدکیه تحلیلی دارد که به این شبهات پاسخ داده می شود. این خطبه فدکیّه را حوزه علمیّه باید درس بدهد، طلاب باید درس بخوانند؛ همانطوری که عدّه ای حافظ قرآنند، حافظ نهج البلاغه اند، عدّه ای هم بکوشند این خطبه را حفظ کنند و درس بخوانند. البتّه درس این خطبه نظیر دروس دیگر آسان نیست ! شما اگر در خدمت این خطبه باشید، می بینید آن معارف عمیق نهج البلاغه که جزء غرر خطبه های توحیدی نهج البلاغه است که وجود مبارک امیر المؤمنین (ع) در دوران خلافتشان، یعنی 25 سال بعد از شهادت این بانو ایراد کردند، آن غرر و خلاصه و متن و عصاره آن خطبه های عمیق نهج البلاغه در خطبه نورانی وجود مبارک فاطمه (س) آمده است.
حضرت در جریان استرداد فدک یک خطبه ای دارند و یک خطابه ای. در آن خطابه مسأله استرداد فدک و مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی و مسأله ظلمی که بر آن حضرت رفته مطرح است؛ امّا در آن خطبه که قبل از خطابه ایراد کرده اند حمد خداست، تشریح اسمای حسنای خداست، ازلیّت خداست، ابدیت خداست، سرمدیت خداست؛ و کم کم می رسد به اینکه این خاندان وسیله الهی اند، آن خطبه محتوایش فقط بحث های فلسفی و کلامی و عرفانی است و دیگر هیچ. خطبه حضرت مسائلی دارد، خطابه حضرت احکامی. مسائل سیاسی را در آن خطابه بیان کرد، مسائل ح کمی و کلامی را در آن خطبه تشریح کرد. با تشریح آن خطبه ها، گوشه هائی از آن خطبه روشن می شود که این شبهه صاحب المنار و سائر متفکران وهابی، یا احیاناً کسانی که در توسل و ا ستشفاء و شفیع گرفتن شبهه ای دارند، همه اینها بر طرف خواهد شد.


بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظلّه العالی) به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در مجتمع فرهنگی مذهبی موعود (عج) ـ مشهد مقدّس؛ مرداد 1382


(1) الخصال/ 1/ 66 ـ( السّئوال عن الثّقلین یوم القیامه )

(2) بحار الأنوار/ 22/ 473 و 474

(3) انسان/ 8 (4) ر. ک :مفاتیح الجنان/ دعای کمیل

(5) الکافی/ 8/ 390

(6) واقعه/ 85 (7) ق/ 16 (8) انفال/ 24



منبع: کیهان  
 



کلمات کلیدی :

علت هلاکت بی گناهان قوم نوح

علت هلاکت بی گناهان قوم نوح

قوم نوح



اباصلت هروی نقل کرده است که از امام رضا(علیه السلام) پرسیدم:

علت هلاکت همه مردم در زمان حضرت نوح در حالی که در بین آنها، انسان های بی گناه و کودکان نیز بودند چیست؟!

امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: هیچ کودکی در بین غرق شدگان نبود زیرا خداوند عزوجل، به مدت چهل سال، مردان و زنان قوم نوح را عقیم کرده بود.

پس هنگامی که غرق شدند (همه شان بزرگسال بودند) و کودکی در میان آنان نبود! خداوند متعال، هرگز بی گناهی را با عذاب خود هلاک نمی نماید.

اما سایر افرادی که از قوم نوح غرق شدند (دو گروه بودند):

یا پیامبر خدا، حضرت نوح را تکذیب نموده بودند و یا به تکذیب تکذیب کنندگان راضی بودند!

و کسی که در کاری غایب بوده ولی از کاری که آنها کرده اند، راضی باشد، همانند کسی است که حاضر بوده و آن کار را انجام داده باشد.


1- مسند امام رضا، ج1، ص54



کلمات کلیدی :

تاثیر جویدن آدامس بر عملکرد مغز

فواید و مضرات آدامس
تاثیر جویدن آدامس بر عملکرد مغز

آدامس


جویدن آدامس‌های شیرین شده با شیرین کننده‌های خاص در برخی مواقع موجب بروز واکنش‌های حساسیتی در افراد می‌شود.

مصرف آدامس‌های حاوی کافئین ممکن است تا حدی بر خواب افراد اثر گذاشته و موجب بی‌خوابی آن‌ها شود.

افرادی که تعداد قابل توجهی از دندان‌هایشان را با آمالگام (ترکیبی از فلز) پر کرده‌اند و زیاد هم آدامس می‌جوند، در واقع مقداری جیوه نیز وارد بدن آن‌ها می‌شود.

علاوه بر ضررهایی که عده‌ای از پزشکان برای جویدن آدامس ذکر می‌کنند،

مواردی از پریدن آدامس به ریه افراد و خطرات عدیده آن ذکر شده است.

همچنین جویدن آدامس قبل از جراحی‌های گوارشی با افزایش ترشحات گوارشی احتمال خطر را افزایش می‌دهد.

از مهم‌ترین فایده‌های جویدن آدامس به بهبود حافظه عملی و افزایش توان یادگیری کوتاه مدت و بلندمدت است.

جویدن آدامس بخش جلوی شبکه کورتکس مغزی را فعال‌تر می‌کند و موجب پردازش بهتر اطلاعات مغز انسان می‌شود.

علاوه بر آن نه تنها عضلات دهانی بلکه فعالیت عضله زبان نیز هنگام جویدن آدامس افزایش می‌یابد و به دفع مواد سمی گروهی از عضلات بدن کمک می‌کند.

منبع: راسخون

 



کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید