سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحت سرخ

ساحت سرخ

شهید گمنام

دوش، یاران خبر سوختنش آوردند

صبح، خاکستر خونین تنش آوردند

 

یا رب! این کشته‏ى عریان کدامین عرصه است؟

که ز «بازار تجرد» کفنش آوردند

 

این گلى بود که از خلوت خوشبوى بهار

بهر پرپر شدن اندر چمنش آوردند

 

ساحت سرخ اجابت زشفا خانه‏ى وصل‏

مرهم تازه‏ى داغ کهنش آوردند

 

آنکه چون سرو سهى بدرقه شد با گل اشک‏

اینک از معرکه چون نسترنش آوردند



کلمات کلیدی :

سالی که نکوست ازبهارش پیداست

سالی که نکوست ازبهارش پیداست


قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست
یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست
ای کاش کنار هفت سینم بودی
این سفره ی ما بدون تو بی معناست
امسال بیا منتقم آل علی(ع)
امسال به نام مادر تو زهراست
امسال سر سفره ی زهرا هستیم
"سالی که نکوست از بهارش پیداست"
این فاطمیه کنار مان می آیی؟
با شوق ظهور روضه خواندن زیباست
امروز برای مادرت خیمه زدی؟
ای وای امام بی نشانم تنهاست
فردا به کدام رو به رویت نگرم؟
فردا که حساب حشر هم دست شماست
امسال بیا برای ما گریه نکن
تو گریه نکن عزیز? مشگل از ماست

عبدالحسین مخلص آیادی



کلمات کلیدی :

توشهیدولایتی بانو...

توشهیدولایتی بانو...

 آمدی و بهشت را با خود

به دل این کویر آوردی

کوثرانه قدم زدی در شهر

خیرهای کثیر آوردی

 

آمدی و مشام هر کوچه

پر شده از شمیم احساست

یادگاری مادرت زهراست

عطر نام تو، نفحه‌ی یاست

 

به لب مردمان غمدیده

با حضورت تبسم آوردی

آمدی با فرشتگان از راه

آسمان را سوی قم آوردی

 

با تو بوی بهشت پیچیده

دم به دم در فضای بیت النور

آسمان آمده به پابوسی

آمده تا حرای بیت النور

 

حرف رفتن که می‌زنی ناگاه

دل قم کوچه کوچه می‌گیرد

یا کریمی که دل به تو بسته

از فراق تو آه می‌میرد

 

خاطر آسمانی ات انگار

گاه گاهی غبار غم دارد

بغض های شکسته‌ی ناگاه

چشم هایی که دم به دم دارد ...

 

شعله‌ی آه و ... قلب بی تابت

در تب اشتیاق می‌سوزد

باز هم قصه‌ی جدایی ها

جگرت از فراق می‌سوزد

 

چشم هایت دو چشمه کوثر شد

یاد داری وداع آخر را

دل خواهر چگونه تاب آورد

حسرت دیدن برادر را

 

زینب حضرت رضایی و

چشمهایی پر از شفق داری

دیدن غربت «ولی» سخت است

بانوی بی قرار حق داری

 

آمدی از مدینه تا ایران

برسانی چنین پیامت را

که تحمل نمی توانی کرد

لحظه ای غربت امامت را

 

سیره‌ی ناب فاطمی این است

راه را بر همه نشان دادی

تو شهید ولایتی بانو

در هوای امام جان دادی

 

سیره‌ی ناب فاطمی این است

مادرت پا به پای مولایش...

محسنش جای خود، خود مادر

پشت در شد فدای مولایش

 

بین کوچه کبود شد بازو

ولی اسباب رو سپیدی شد

آه دست شکسته‌ی مادر

بانی نهضت رشیدی شد

 

سیره‌ی ناب فاطمی یعنی

در شریعه رشادت عباس

تشنه لب از فرات برگشتن

دست و مشک و ... قیامت عباس

 

دست هایش قلم شدند آن روز

تا حدیث حماسه بنویسد

همه‌ی شعر را اگر شاعر

در دو مصرع خلاصه بنویسد:

 

هر کسی شد فدای مولایش

نام او در جهان علم گردد

مرقدش در تمامی عالم

قبله و کعبه و حرم گردد

یوسف رحیمی



کلمات کلیدی :

خواستم فاطمه نویسم

خواستم فاطمه نویسم که

واژه هایم به دست و پا افتاد

تا نوشتم به صفحه یا زهرا

قلمم در برابرم جان داد

 


سیب سرخ بهشتی بالا

افتاب قبیله خورشید

انکه روزی سه بار چهره او

بر علی زهره وار میتابید

 


شآن تنزیل ایه تطهیر

یازده نور را ولی بودی

در قیاس مقامتان دیدم

فقط اندازه علی بودی

 


اسمان کار هر شبش بوده

تا ستاره ز خانه ات چیند

عادتش بوده پیش چهره یتان

به گدایی نور بنشیند

 


کار چشمت مسیح پروری است

هر زمان پلکتان بهم بخورد

یک اشاره ز جانب تو بس است

تا که هفت اسمان بهم بخورد

شاعر : حسن کردی



کلمات کلیدی :

عشق یعنی ...

عشق یعنی ...

عشق
 
عشق یعنی دل سپردن در الست
 
از می وصل الهی  مستِ مست
 
 
عشق  یعنی  ذکر ناموس  خدا
 
یا علی گفتن به زیر دست و پا
 
 
عشق  یعنی  جلوه  صبر  خدا
 
شرم ایوب نبی  از مرتضی
 
 
عشق بر دلداده  فرمان  می‌دهد
 
عاشق جان داده را جان می‌دهد
 
 
عشق باعث شد که دل سامان گرفت
 
پشت درب خانه زهرا جان گرفت
 
 
عشق  یعنی انقلاب فاطمه
 
از کبودی  چشم تار فاطمه
 
 
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
 
بیت الاحزان خراب فاطمه
 



کلمات کلیدی :
<      1   2   3   4   5   >>   >
زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دریافت کد کلیک کنید